چکیده:
اقتصاد مبتنی بر ارگان عصبی برنامه هایی را بررسی می کند که در جستجوی علل تقریبی رفتار انتخاب
و تنوع آن در افراد با اطلاعات و انگیزه های یکسان هستند . مالی عصبی به بررسی چرایی و چگونگی
رفتارهای سرمایه گذاری بر اساس مشاهدات انجام شده در مغز انسان و فعالیتهای هورمونی پرداخته
است . کاربرد نوروفایننس در درک رفتار سرمایه گذاران، موضوعی است که در پژوهشهای اخیربسیار
مورد توجه قرار گرفته است و دارای خاستگاهی نو است . در این پژوهش به بررسی روند پیدایش مالی
عصبی، شیوه های غالب تصمیم گیری، عملکرد مغز ،مناطق دخیل مغز و هورمونهای مترشحه مغز در
هنگام تصمیمات مالی وکاربردهای نوروفایننس می پردازیم . وظیفه نوروفایننس گردآوری اطلاعات
مبتنی بررفتار مجموعه ای از نورونها و نحوه تعامل آنها برای خلق تصمیم اقتصادی بهینه عنوان شده
است . همچنین ما می توانیم با استفاده از پردازش داده ها از وقوع اشتباهات آتی جلوگیری نماییم. با
توجه به ماهیت این رشته و نوع نگاه زیستی آن فهم عوامل قابل سنجش نقش مهمی در درک عکس
العمل های انسان دارد. در مطالعه مربوط به این شاخه چهار نوع مشاهده و آزمون مورد استفاده زیاد
قرارمی گیرد . و بیش از دیگر روشها از اسکن کردن مغز کمک گرفته می شود. از فناوریهایی آزمایشات
تجربی این شاخه می توان به Rcbf- fMRI EEG- PET – اشاره کرد. گونه دوم ثبت میزان هورمونها
و ترکیبات خاص در بدن انسان در حین آزمایش می باشد. دانشمندان علوم اعصاب شناختی ادعا
میکنند که از طریق اسکن مغز با استفاده از روشهایی مانند FMRI قادربه پیش بینی رفتار خرید و
احساس او در حین آن هستند . این دانش کمک خواهد کرد که در فرآیند مشاوره مالی به یک سرمایه
گذار، راه رسیدن به بهترین انتخاب ممکن را نشان دهیم
خلاصه ماشینی:
اين شاخه ترکيبي مالي که درواقع علوم روانشناسي و گاهي جامعه شناسي را براي تحليل بهترمسائل بازارهاي مالي مورد استفاده قرارمي دهد، اغلب به بررسي فرآيند تصميم گيري سرمايه گذاران و واکنش آنان در قبال شرايط مختلف بازارهاي مالي مي پردازد و تاکيد آن بيشتر به تاثير شخصيت ، فرهنگ و قضاوت هاي سرمايه گذاران بر تصميم هاي سرمايه گذاري است .
(هادوي نيا و همکاران ، ١٣٨٨) گرچه نظريه استاندارد تصميم گيري بر اين باور است که افراد براساس منطق و به صورت عقلايي عمل مي کنند اما نظريه مالي رفتاري در صدد ارائه مجموعه اي از مفروضات و بديهيات است که بجاي تمرکز بر مباحث مالي و تحليل هاي آماري و اقتصاد به سمت روانشناسي انساني تغيير کرده است .
(شورورزي و همکاران ، ١٣٨٩) به دليل وجود بازارهاي نامعقول و سرمايه گذاران غير منطقي نوروفايننس به مطالعه رفتار سرمايه گذاري افرادي که عاطفي بوده و منطقي نيستند،مي پردازد ، سرمايه گذاري رفتاري به ساخت يک نمونه کارآمد و بهينه کمک مي نمايد و نظريه هاي سرمايه گذاري استاندارد متکي بر فرض هايي است که شرايط واقعي بازار را ساده تر مي کند .
علوم اعصاب شناختي نشان ميدهد که اکثر پردازشهاي اطلاعات در ذهن انسان به صورت خودکار انجام ميشود، و اين امر منجر به برخي از تصميم گيريهاي بدون پشتوانه فکري مي گردد (اسپارا وهمکاران ، ٢٠١٠) کانمن و فردريک (٢٠٠٢) بيان داشتند که فرايندهاي مغز را مي توان به دو جزء تقسيم کرد: فرآيندهاي کنترل شده و اتوماتيک .
L. (2007), “Affect and financial Decision Making: How Neurosience Can Inform Market Participants”, The Journal of Behavioral Finance, Vol. 8, No. 2, pp.