چکیده:
ادب از سرآمدانِ روزگاران. از ویژگیهای نوشتههای او که سرشاراند از نکتهسنجیهای عرفانی، حکمی و ... و این پژوهش به بررسی آنها پرداخته، یکی نیز اشعار فارسیی است که بیشتر بی نام گوینده و گاه با نام گوینده در جایجای سخنان او آمده و این ویژگی پیآمد دیدگاه ویژهی او به شعر است. پرسش اصلی این پژوهش یکی دیدگاه ویژهیِ قاضی در بارهی شعر است و دیگر کیستی و چیستی شاعرانی که بیتهایی از آنان آورده. در پاسخ به این پرسشها به شیوهی کتابخانهای نخست دیدگاه پیشرفتهی قاضی که شعر را آیینهای میداند که هرکس خویشتن خویش را در آن میبیند، باز نمودهایم. دیدگاهی که با دیدگاه امروزیان دربارهی مرگ مؤلف و بی معنی بودن شعر همانند است، و سپس تا آنجا اسناد تاریخی یاری کردهاند، شاعرانی چون ابوالحسن بستی و یوسف عامری و احمد حمویه و واعظ سرخسی و ... را که قاضی ابیاتی از آنان آورده، شناساندهایم و به این نتیجه رسیدهایم که قاضی هم دربارهی شعر دیدگاهی پیشرفته داشته و هم نام و نمونههایی از اشعار چند شاعر عارف سدههای چهارم و پنجم را که جای دیگری نشانی از آنها نیست، زنده نگه داشته.
Ein-al-Qadat -Hamadani is one of the phenomes of Islamic-Iranian culture and pre-eminents in Theosophy, Philosophy, Gnosticism and Literature not in his own era but in all eras. All authentic writings left behind as a reminder in his short life, are full of elegant mystic theosophical punctiliousness. One property of his writings is a lot of Persian poems mentioned throughout his sayings almost without the name of poet and occasionally with poets’ identity which is due to his specific attitude towards poetry, and are investigated in this research. The major statements of the present research are Quazi’s particular attitude towards poems and poets’ identity and entity whose couplets have been recounted. To answer these questions using table method, Quazi’s meticulous attitude that sees poem as a mirror in which everybody looks his own, has been elaborated. The attitude which is similar to present-day poet’s views about the author’s death and poems being meaningless. And then the poets as AbolhassanBosti, YousefAmeri, AhmadHammuyu and VaezSerakhsi whose couplets were related, have been recognized. Findings display that Quazi has had an unconventional and innovative attitude about poem and vitalized the name and identity and samples of some mystic fourth and fifth century’s poets anonymous everywhere else.
خلاصه ماشینی:
قاضی همدانی که با سـنایی هـم روزگـار اسـت و چندسـالی پـیش از او در سـال ٥٢٥ شهید گشته ، همان گونه که نام چند تن از پیران و عارفانی چون طاهر (که دور نیسـت همـان بابا طاهر همدانی باشد)، فتحه ، برکه ، مودود و سیاوش را آورده که جایی دیگر نـام و نشـانی از آنان دیده نشده ، (درباره ی فتحـه و برکـه بنگریـد بـه پورجـوادی، ١٣٧٤: ٩٥ بـه بعـد) و بررسی احوال و آثارشان از بایسته های تاریخ عرفان و تصوف است ، بیت های فراوانـی را در نوشته های خود بیشتر بینام گوینده و گاه با نام گوینده آورده اسـت کـه بسـیاری از آن هـا از نمونه های پیشین و نخستینه ی شعر عرفانیاند و بررسی آن ها میتواند، این پیشـینه را انـدکی روشنی بخشد.
این که عین القضـات در جـایجـای نوشـته هـای خـویش بـه هـر بهانـه و مناسـبت از بیت های فارسی، عربی و فهلوی یـاری مـیگیـرد تـا خواسـته ی خـویش را بـرای خواننـده آشکارتر سازد، از یـک سـو، پـیآمـد دیـدگاه ویـژه ای اسـت کـه او در بـاره ی شـعر دارد و ازدیگرسو، نشان میدهد که قاضی تنها شیفته ی شعر نیسـت کـه ذهـن و زبـانش سرشـار از بیت های فارسی، عربی، فهلوی و اورامه باشد، آن هم به گونه ای بهـت انگیـر در زمینـه هـای گوناگون ، بلکه شیفتگی او همراه با درک و درایت ها و تأمـل و دقـت هـایی بـوده اسـت کـه دیدگاهی ویژه در باره ی شعر را از پیداشته است و زمینه شده تا او جز آراسـتن نوشـته هـای خود به اشـعار بسـیارِ گونـاگون ، گـاه دربـاره ی شـعر و سـخنوری نیـز نکتـه سـنجی کنـد، نکته سنجیهایی که روی هم میتواند دیدگاه ادبی او را روشـن سـازد.