چکیده:
بدون شک نقش هنجارها، باید ها و نبایدهای اجتماعی را در شکل گیری حقوق اساسی در بستر تاریخ، نمی توان کتمان کرد، یقینا از بدو تشکیل اجتماعات بشری، برای اخذ یا سلب برخی از آزادی های فردی یا حتی محدود کردن برخی از عملکردهای دولت حاکمه، نیازمند تدوین قواعدی در چارچوب حقوق اساسی حس می شد. هرچند بررسی این مهم، در قالب نظام های سیاسی در اولویت هست ولی ما در این پژوهش، شکل گیری حقوق اساسی در بستر تاریخی را ملاک قرار می دهیم تا به پیشینه ی تاریخی تدوین حقوق اساسی دست پیدا کنیم. محدوده ی مطالعاتی این گفتار، شکل گیری حقوق اساسی در جهان از قرن هیجدهم تا بیستم و در ایران از دولت ماد تا انقلاب اسلامی ایران می باشد.
خلاصه ماشینی:
اما برای رسیدن به این موضوع، با تعریف واژهی حقوق و ذکر پیشینه ی آن، منابع حقوق اساسی و فلسفه پیدایش حقوق اساسی بر مبنای ضروریات های جامعه، به دنبال پاسخی هستیم برای سؤال تحقیق که چه تحولات مادی و معنوی در طول تاریخ، حقوق اساسی را در جامعه ی غرب و ایران به وجود آورده است؟ از قرن هیجدهم تا بیستم در غرب، با نظریه کدام اندیشمندان متخصص در این زمینه، غرب به حقوق اساسی رسید؟ در ایران حاکمین پیشین با رعایت و پیاده سازی کدام قوانین در دوران صدارت خود، مفهوم حقوق اساسی را مطرح و به زمانه ی دوران مشروطیت کشاندند؟ پیشینه و روش تحقیق برای بررسی شکل گیری حقوق اساسی در بستر تاریخی، نیازمند مطالعه پیوند حقوق و تاریخ، فلسفه تاریخ و پیوند حقوق و علوم سیاسی نیاز است، اما با توجه به شرایط کنونی کشور و عدم دسترسی به کتابخانه ها در این گفتار به کتاب حقوق اساسی، دکتر حسن خسروی، تاریخچه حقوق اساسی در ایران از پژوهشکده شورای نگهبان، تاریخ حقوق ایران از محمد علی اختری و تاریخ حقوق ایران از سید حسن امین و مقاله های بی شماری که یقینا در بخش منابع به آنها اشاره خواهیم کرد، استفاده خواهد شد.
برای نیل به هدف خود در این پژوهش، علاوه بر تعریف واژه ی حقوق و ذکر پیشینه ی آن، منابع حقوق اساسی و فلسفه پیدایش حقوق اساسی بر مبنای ضروریات های جامعه، تحولات و نظریه های سیاسی- حکومتی غرب را از قرن هیجدهم تا بیستم و همچنین از ورود آریایی ها به ایران تا تدوین قانون اساسی در دوره ی مشروطیت را بررسی کرده ایم.