چکیده:
جذابیت مفهوم شهروندی، سیر پرفراز و نشیب تاریخی آن و همچنین درک و تحلیل مسائل جامعه در پرتو این مفهوم، دلایل اصلی انتخاب پژوهش حاضر بودهاست. در یک تناقض تاریخی گاه حرکت به سوی شهروندی و گاه انقطاع حرکت به سوی این اندیشه وجود داشته است که متاسفانه این بستر اجتماعی ویژگی های خاصی را در نهادها، روابط و نگرش های افراد نهادمند کرده است. این امر سبب شده است که شهروندی تا دوران انقلاب مشروطیت گفتمان جامعه نشود، ولی از انقلاب مشروطیت به بعد مفهوم شهروندی جزء مهمی از گفتمان عمومی و سرانجام به واسطة انقلاب اسلامی و جنبش های اجتماعی برخاسته از آن، شهروندی به یکی از راهبردهای اساسی جامعة ایران تبدیل شده است.
خلاصه ماشینی:
در حالي كه اخيراً اهميت نقش شهروندي و تحقق آن در فرايندهاي توسعه در كشورهاي مختلف آشكار شده، اما هنوز در بسياري از جوامع آگاهي كاملي از موضوع حقوق و مسئوليت ها كه منجر به طرح برنامه هاي عملي در اين راستا شود، به دست نيامده است.
حال اين پرسش اساسي در ذهن متبادر مي شود كه چرا پس از گذشت صد سال از تصويب قانون مشروطه، با هدف تحديد قدرت مطلقه شاه و تكوين قانون اساسي و ملحقات آن، دستيابي به آزادي، ايجاد برابري و حفظ كرامت انساني در برابر قانون و همچنين پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 و تصويب قانون اساسي اي مبتني بر اصول حاكميت قانون، حفظ حقوق شهروندي و تأمين عدالت اجتماعي، احترام به قانون و تكريم حقوق و آزاديهاي فردي و اجراي آن در جامعه به عنوان ارزشهاي اخلاقي پذيرفته نشده است؟ با توجه به اين كه جامعه ايران كه به لحاظ تاريخي جزء نخستين كشورهاي قاره آسياست كه به قانون اساسي و نهادينه شدن ساختار سياسي دست يافته و در شرايط فعلي نيز با گسترش ارتباطات جهاني و تحولات پديد آمده ، شاخص هاي جمعيتي،اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي با توقعات و مطالبات گسترده و فزاينده مواجه شده، چرا هنوز نتوانسته پاسخگوي نيازها و خواستههاي قانوني ملت باشد.
با نابودي تمدن سومر، شهروندي ديگر بار در انديشه بشري و در يونان باستان احياء شد كه در معاني باستاني خود به مفهوم برابري حقوق و وظايف در برابر قانون و مشاركت سياسي فعال در پوليس يا دولت شهر دلالت داشته است.
, Citizenship Critical Concepts, London: Routledge.