چکیده:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر استراتژی های مدیریت خلاء های نهادی در بازارهای نوظهور است. هزینه های ناشی از خلاءهای نهادی و شرکت های چند ملیتی در بازارهای نوظهور نیاز به اتخاذ استراتژی هایی برای مدیریت این خلاءها دارد. از طرفی پژوهشهای این حوزه تنها به بررسی استراتژی های مدیریت خلاءهای نهادی پرداختند و کمتر پژوهشی به بررسی عوامل مؤثر بر اتخاذ این استراتژی ها پرداخته است. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و اکتشافی و با استفاده از روش مطالعه موردی مبتنی بر تمپلیت انجام شده است. در این تحقیق، 13 مورد از شرکتهای بینالمللی فعال در ایران مورد مطالعه عمیقِ نیمه ساختار یافته قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل مؤثر بر اتخاذ استراتژی های مدیریت خلاءهای نهادی شامل نوع خلاء و بازار مصرف (عوامل محیطی)، سطح ورود و استراتژی ورود (عوامل سازمانی) هستند. یافته های پژوهش حاضر در تبیین جهت گیریهای مفید برای محققین حوزه کارآفرینی بینالملل و نیز مدیران شرکتهای فعال در کشورهای در حال توسعه موثر است.
The present study seeks to identify the factors affecting institutional vacuum management strategies in emerging markets. Costs from institutional gaps and multinational corporations in emerging markets need to adopt strategies to manage these gaps. On the other hand, research in this field has only examined the strategies of institutional vacuum management and less research has examined the factors affecting the adoption of these strategies. The present study has been conducted with a qualitative and exploratory approach and using a case study method based on a template. In this study, 13 international companies operating in Iran have been studied in-depth semi-structured. The results showed that the effective factors on the adoption of institutional vacuum management strategies include the type of vacuum and the consumer market (environmental factors), entry level and entry strategy (organizational factors). The findings of the present study are effective in explaining useful orientations for researchers in the field of international entrepreneurship as well as managers of companies operating in developing countries.
خلاصه ماشینی:
بنابراين با توجه مطالب بالا و ارتباط بين استراتژي و عملکرد شرکت ها، انجام پژوهش در مورد ميزان موفقيت اين استراتژيها در بافت بازارهاي نوظهور و عوامل مؤثر بر اتخاذ استراتژيهاي مديريت خلاءهاي موجود در اين بافت ها، ضرورت دارد.
مقايسه بين نمونه براساس روش مبتني بر تمپليت (به تصویر صفحه رجوع شود) (به تصویر صفحه رجوع شود)منبع : يافته هاي پژوهش تحليل ها نشان ميدهد که بازار هدف ، استراتژي ورود، سطح ورود و نوع خلاء ميتوانند به شرکت ها براي غلبه بر خلاءها کمک کنند و به نوبه خود موجب بهبود عملکرد شرکت ها شوند.
بنابراين شرکت ها ديگر نيازي به اتخاذ استراتژي براي غلبه بر خلاءهاي موجود نداشتند از جمله خلاء اطلاعاتي و فقدان واسطه هاي اطلاعاتي و شرکت هاي تحقيقات بازار زيرا بخش هايي از بازار را هدف قرار دادند که ويژگيها و مشخصه هاي شناخته شده و مطابق با مشتريان خود در بازارهاي توسعه يافته داشتند و نيازي به کسب اطلاعات در مورد آن ها نبود.
بنابراين ، اين شرکت ها توانستند با استفاده از سطح ورود خود، علاوه بر کاهش ريسک و هزينه کسب و کار خود که ناشي از خلاءهاي موجود در بازار ايران بود، کاهش داده و توانستند ميزان اتخاذ استراتژي براي مديريت خلاءهاي مختلف مانند تحريم ها، کيفيت پايين خدمات پس از فروش و ضعف زيرساخت هاي نرم ، نبود مؤسسات تحليل گر و فراهم کننده اطلاعات را کاهش دهند.