چکیده:
یکی از روشهای بسیار معمول در رشتههای مختلف علوم انسانی، طبیعی، اجتماعی و هنر وام گرفتن ایدهها، مدلها و رهنمودهایی از سایر رشتهها و مکاتب است که با هدف بسط و تدقیق مخزن دانشی صورت میپذیرد. هرچه رشتهایی از غنای ذاتی و ویژگی فلسفی بیشتری برخوردار باشد، بهرهی سایر رشتهها از آن رو به فزونی میرود. در این مسیر، رئالیسم انتقادی به مبدأ فلسفی فراگیری تبدیل شده که رشتههای مختلف برای افزودن به غنای دانشی خود از آن وام میگیرند. نوشتار حاضر با هدف بررسی دلالتهای روششناختی رئالیسم انتقادی، با ابتنای بیشتر بر دیدگاههای روی بسکار، برای مدیریت دانش تنظیم شده است. اما روشی که برای این منظور برگزیده شده، روشی با نام دلالتپژوهی است که تاکنون چند رسالهی دانشگاهی بر مبنای آن به رشتهی تحریر درآمده است. مباحث این مقاله نشان میدهد که رئالیسم انتقادی در حوزهی روششناسی برای مدیریت دانش سهمیاریهایی جدی دارد که پیامد آن دلالتهای قابل توجهی برای این رشته است. از سویی، این مقاله میتواند بهعنوان الگویی برای بررسیهای دلالتپژوهانه چه در چارچوب رئالیسم انتقادی و چه سایر مکاتب فلسفی، بهشمار آید.
It's quite common that various academic disciplines such as humanities, natural sciences, social sciences and arts borrow theories ideas, models and guidelines from other disciplines and schools to make their knowledge repository more precious The more intrinsic richness and philosophical features a discipline has, the more the interest of other disciplines increases. In this regard, Critical Realism has become a pervasive philosophical source that others can borrow and take from to add to their knowledge richness. The purpose of this study is to identify and extract methodological implications of CR, mostly based on Bhaskar's version. There is focus on Knowledge Management which is explored through the knowledge cycle, based on Nonaka's view. The research is conducted using the Implication Research Method; a novel method that has been used in some academic theses. This article shows CR in the field of methodology has serious contributions to knowledge management, which results in significant implications for the field. Additionally, this article can be considered as a model of an Implication Research investigation, as well as other philosophical schools.
خلاصه ماشینی:
مراحل يازدگانه ي دلالت پژوهي که در زير آمده ، هـم اينگونـه انـد و بـين آنها بده و بستان ميشود: ١) تعيين مناسب بودن پژوهش دلالت پژوهي ٢) تعيين ماخذ احصاء دلالت ها براي پرداختن به مسأله ي پژوهشي 1Zenger 2Vertical borrowing 3Argote 4Cyret 5Gorden 142 6Agarwal ٣) تعيين فرايندي براي واکاوي ابژه ي منتخب ٤) تعيين چارچوب مفهومي موضوع دلالت پژوهي ٥) نمونه گيري نظري ابژه ي دلالت پژوهي ٦) احصاء سهم ياريهاي ابژه ي دلالت پژوهي ٧) اعتبارسنجي سهم ياريهاي ابژه ي دلالت پژوهي ٨) متناسب سازي سهم ياريها با چارچوب مفهومي موضوع دلالت پژوهي ٩) احصاء دلالت هاي مورد نظر ١٠) اعتبارسنجي دلالت هاي احصايي ١١) تدوين گزارش پژوهش در اين پژوهش با مطالعات پيمايشي و ميداني در جامعه ي نخبگاني و اسـنادي، تـلاش شد تا به اقناع نظري در يافته ها دست يافته شود و از ايـن طريـق از مجموعـه ي اطلاعـات ، استنباط هاي به دست آمده نهايي شده و مورد تأييد قرار گيرد؛ بـه عبـارتي، اطلاعـات مـورد نياز با استفاده از مطالعات کتابخانه اي و اسنادي گردآوري و با روش تحليل ، دلالت هـاي آن استخراج شد.
اصـل پس کـاوي، کـانون مـدل تبيينـي رئاليسـم انتقـادي، از ايـن فـرض هـاي هسـتيشـناختي و معرفت شناختي استخراج شده : فرض هستيشناختي ظهـور و تمرکـز معرفـت شـناختي بـر تبيين ، استفاده از سازوکارها به سان محور اين تبيين ، وجود ظرفيت براي تبيين هاي بـالقوه ي متعدد و دانش به اينکه ممکن است اين سازوکارهاي علي به طور تجربي مشاهده پذير باشند يا نباشند (مينجرز، ٢٠٠٤: ٩٤، همان ، ٢٠١٤: ٧٩٧ و ساير، ٢٠١٠: ٧٢).