چکیده:
انحطاط تمدنی بهطور عام و تمدن اسلامی بهطور خاص از مقولههایی است که مورد توجه اندیشمندان مختلف حوزه تاریخ، تمدن، الهیات، فلسفه، سیاست و علوم اجتماعی قرار گرفته است و از منظرهای گوناگون به آن پرداختهاند. پیشرفت و درخشش خیرهکنندة تمدن اسلامی در سدههایی از تاریخ و سپس زوال و افول علمی آن، این پرسش را در اذهان اندیشهگران و پژوهشگران شکل داد که چه عواملی بر انحطاط تمدن اسلامی تأثیرگذار بوده است؟ در این مقاله، بهلحاظ گستردگی دامنة موضوع، مقولة انحطاط تمدن اسلامی از دیدگاه تاریخ تمدننویسان و پژوهشگرانی که بر تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی متمرکز شدهاند، مطرح شده و عواملی را که این دو دسته برشمردهاند، بیان کرده است. یافتة پژوهش نشان میدهد که از نگاه این پژوهشگران، دو دسته عوامل درونی و بیرونی بر انحطاط تمدن اسلامی تأثیرگذار بودهاند و ازایندو، عوامل درونی جامعة اسلامی، در انحطاط تمدنی مسلمانان نقش اساسی داشته و تأثیر عوامل بیرونی، بهسبب مساعدبودن شرایط درونی بوده است.
The decline of civilization in general and Islamic civilization, in particular, are among the issues that have been the focus of various scholars in the fields of history, civilization, theology, philosophy, politics, and the social sciences and they've involved at it from a variety of perspectives. The astonishing progress and brilliance of Islamic civilization in the centuries of history, and then its decline and scientific decline, have shaped the question in the minds of thinkers and scholars what factors have influenced the decline of Islamic civilization? This article examines the decline of Islamic civilization from the perspective of the history of civilization writers and scholars who have focused on the history of Islamic culture and civilization and the reasons for these two categories are outlined. The findings of the study show that, from the perspective of these scholars, both intrinsic and extrinsic factors have influenced the decline of Islamic civilization and of these, the internal factors of Islamic society have played a key role in the decline of Muslim civilization, and the influence of external factors has been due to the favorable internal conditions.
خلاصه ماشینی:
در اینجا مراد از انحطاط تمدن اسلامی، بروز این حالت در میان مسلمانان است که به افول و زوال تمدنی آنها انجامید و درخشش علمی ایشان به ضعف و رکود تبدیل شد.
(دورانت، 1385، ج 4: 259 و 260) درمجموع، در مباحث دورانت دربارة حکومتهای اسلامی، بهمواردی میتوان دست یافت که در انحطاط تمدنی مسلمانان دخالت داشتهاست، ازجمله: مخالفت با فلسفه و علوم عقلی و جلوگیری رجال دین و فقهای سنی از تفکر مستقل و آزاد، تعصب دینی و نژادی و تفرقه و دستهبندی میان مردم، لذتطلبی اپیکوری، خستگی جسمی و روحی، بزدلی و بیلیاقتی جنگی، فرقهگرایی و جهلطلبی مذهبی، فساد و هرجومرج سیاسی، ستیزهجویی و رقابت صلیبیان مسیحی با اسلام و تمدن اسلامی، بیرونآوردن قلمرو مسلمانان در اسپانیا از سوی مسیحیان، یورش مغولان و خرابی و ویرانی شهرها و آثار تمدنی و تصرف و ویرانی بغداد در حملة بعدی از سوی هلاکوخان مغول بهسال 656 ق/1258 م، پیشیگرفتن غرب در علم و فناوری پس از رنسانس و متوقفشدن جامعة اسلامی از تکاپوهای علمی.
دیدگاه فیلیپ خلیل حِتی (1978-1886 م) حِتی دو دسته عوامل را در سقوط خلافت عباسی در سدة 7 ق/13 م -که قدرت جهان اسلام و مظهر تمدن اسلامی بود- مؤثر دانسته است: الف.
درنتیجة این شرایط، بیثباتی سیاسی، ناامنی راهها و خطوط تجاری، رکود اقتصادی و تنزل وضع اجتماعی و فرهنگی گسترش یافت که هم به فروپاشی خلافت عباسی منجر شد و هم در انحطاط تمدن اسلامی مؤثر بود.