چکیده:
امیران آل مظفر (713-795ق.) با بهرهگیری از ایدئولوژی دینی، برای کسب مشروعیت سیاسی، تثبیت حکومت و نیز رسیدن به مقبولیت عامه میکوشیدند. انتشار و تثبیت ایدئولوژی دینی در تعامل با علمای دین دستیافتنی بود. در دوره آل مظفر که روح مذهبی بر تمام مسائل سیاسی و اجتماعی سایه انداخته بود، حکام و علما روابطی دو سویه و بسیار نزدیک داشتند. اندیشمندان حوزه دین که انگارههای اجتماعی قدرتمند داشتند، با حمایت حاکمیت و مساعدت وضعیت عمومی دوره آل مظفر، به قدرت قابل توجهی دست یافتند. سوال اصلی این پژوهش، جایگاه علمای دین در حکومت آل مظفر و چگونگی نقشآفرینی آنها در این حکومت است. یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای انجام شده، مبین آن است که عالمان دینی بهواسطه جایگاه و منزلت قابل توجه در این حکومت، افزون برعهدهداری نقشهای آموزشی و فرهنگی و نیز تصدی مناصب قضائی، ندرتا به وزارت هم دست یافتند؛ همچنین با نقشآفرینی سیاسی، اموری همچون شفاعت بین گروههای متخاصم در جنگهای بیشمار عصر فترت، صدور فرمان تکفیر بر ضد گروههای مخالف حکومت و نیز حمایت از برخی تصمیمات امرای آل مظفر را عهدهدار شدند. به موازات این اقدامات علما، نقش برجسته سلاطین، شاهزادگان، وزراء و خواتین آل مظفر را در فعالیتهایی مانند احداث مدارس، مساجد، کتابخانهها و تخصیص موقوفات شاهدیم که با هدف جلب نظر علما و گسترش تعالیم دینی در سطح جامعه انجام میشد. آنچه از اینگونه تعاملات نصیب حکمرانان آل مظفر شد، مشروعیت یافتن حکام و تثبیت حکومت آنان بود.
The emirs of Al-Muzaffar (713-795 AH) used their religious ideology to gain political legitimacy, and get public popularity. The consolidation of religious ideology was achieved through interaction with religious scholars. During the reign of Al Muzaffar, the religious spirit overshadowed political and social issues, and rulers and religious scholars had a very close relationship. Religious thinkers with strong social role also gained considerable political power with the support of the government. This research attempts to show the important position of the religious scholars in the government of Al-Muzaffar and demonstrates how this position was created. This study which uses a descriptive-analytical method indicates that the religious scholars of this period in addition to educational, cultural and Judicial positions were also had a political role, such as interceding for rival factions in the countless wars of the Fitrat era, issuing takfir orders against opposition groups, and supporting some of the decisions of the Muzaffar rulers. In parallel with the important role of the ulema, the sultans, princes, ministers and women were also active and had a prominent role in areas like the construction of schools, mosques, libraries and allocation of endowments. The research concludes that these affairs and interactions between the rulers and the ulama helped the rulers to gain great political legitimacy.
خلاصه ماشینی:
یافته هـای ایـن پـژوهش کـه بـه روش توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای انجام شده ، مبـین آن اسـت کـه عالمان دینی به واسطۀ جایگاه و منزلت قابـل توجـه در ایـن حکومـت ، افـزون برعهده داری نقش های آموزشی و فرهنگی و نیز تصدی مناصب قضائی، نـدرتاً به وزارت هم دست یافتند؛ همچنین با نقش آفرینـی سیاسـی، امـوری همچـون شفاعت بین گروه های متخاصم در جنگ های بـیشـمار عصـر فتـرت ، صـدور فرمان تکفیـر برضـد گـروه هـای مخـالف حکومـت و نیـز حمایـت از برخـی ١.
با توجه به اهمیت بررسی جایگاه عالمان علوم نقلی نزد حاکمان آل مظفر و نقش آنها در ساختار حکومتی و امور دیوانی، این پژوهش به دنبـال پاسـخ دادن بـه دو سـوال اساسی است : اول ، علمای دینی در حکومت آل مظفر چه مـوقیعتی داشـتند و دوم ، ایـن گروه در ساختار حکومتی و دیوانی و دیگر امور این حکومت چه نقشی داشتند.
همان گونه که اشاره شد در هیچ کدام از آثار مذکور به صورت مستقل و عمیق ، جایگاه علمـای دینـی در حکومـت آل مظفر و نقش سیاسی ـ دیوانی آنها در این حکومت و نیز چرایی اقبـال حکـام ایـن سلسله به این گروه متنفذ اجتماعی بررسی و تبیین نشده است .
از شواهد تداوم عنایت حکام محلی این منـاطق بـه اهـل علم و فرهنگ در عهد ایلخانان و دورٔە فترت ، رابطۀ نزدیک حکـام مظفـری بـا عالمـان دینی و حمایت آنها از تأسیس مراکز آموزشی و مذهبی (مدارس دینی و مساجد) و نیـز تمهید نقش آفرینی فرهنگیـ اجتماعی علمای دینی (به شکل وعظ و خطابـت و مدرّسـی) است .