چکیده:
مفاتح غیب» واژهای قرآنی و برگرفته از آیه 59 سوره انعام است. مفسران، فیلسوفان و عارفان در خصوص معنا، تفسیر و تأویل این آیه به بحث و بررسی پرداختهاند. نظرات عارفان درباره مفاتح غیب را میتوان به دو دوره زمانی قبل و بعد از ابنعربی تقسیمکرد. در دوره پیشاابنعربی تبیینهای معرفتشناسانه و انسانشناسانه از مفاتح غیب نمود بیشتری دارد و سپس با ظهور غزالی رویکرد وجودشناسانه به مفاتح غیب آغاز و قوتمیگیرد، بهطوریکه او از آن به علم اسباب تعبیرمیکند. ازاینرو، غزالی تنها صفت علم را مفاتح غیب میداند؛ اما با روزبهان بقلی این رویکرد نضج و تفصیل بیشتری مییابد. او تمامی صفات ازلی را به-عنوان مفاتح غیب معرفیمیکند. با ظهور ابنعربی رویکرد وجودشناسانه به اوج خود میرسد. در دوره پساابنعربی رویکرد وجودشناسانه غالب است و از مفاتح غیب به اسمای ذاتی، مراتب وجود و سرِّ قدر تعبیرمیشود.
درباره امکان معرفت به مفاتح غیب نیز نظرات دو گونه است؛ برخی آن را حتی برای پیامبران و ملائکۀ مقرب غیرممکن دانستهاند و علم به آن را درانحصار خداوند میدانند و برخی نیز علم به آن را برای کمّلین انبیا و اولیا میسّر میدانند. برخی نیز با رویکردی شیعی از این نیز فراتررفته و از وجود حضرات معصومین(علیهمالسّلام) به مفاتح غیب تعبیرکردهاند.
Mafateh alghaib is the Quranic word, derived from verse 59 of Surah al-Anam. The commentators, philosophers and mystics have discussed the meaning and interpretation of it, and this article deals with this subject through a mystical approach. The views of the mystics about the keys-the treasure of the unseen can be divided into two periods, before and after Ibn Arabi. In the period before Ibn Arabi, epistemological and anthropological explanations of the unseen keys are more prominent, and then with the advent of al-Ghazali, the ontological approach to the unseen keys begins, so that he interprets it as the Knowledge of causes. Therefore, al-Ghazali knows only the attribute of Knowledge as Mafateh alghaib. But with Roozbehan Baqli, this approach becomes more mature and detailed. He introduces all the eternal attributes as the keys of the unseen. With the advent of Ibn Arabi, the ontological approach reaches to acme. In the post-Ibn Arabi period, the ontological approach prevails and the keys of the unseen are interpreted as intrinsic Names, levels of existence and mystery of destiny. There are two kinds of views about the possibility of knowledge to Mafateh Alghaib; Some consider it impossible even for the Prophets and Angels, And believe the knowledge of it is in the monopoly of God; And some have also known it for the prophets and the saints, and even some of them have translated Mafateh Alghaib to Shiite Imams (PBUH).
خلاصه ماشینی:
او همچنین مفاتح غیب را عبارت از عنایت ازلی (حب ذاتی) و لطف نیز میداند که بهوسیله آن خزائن ذات و صفات گشودهمیشود؛ ازاینرو آنچه که مکنون در ذات بود آشکارمیشود و هدف از این آشکارسازی تبیین طرق عبودیت برای بندگان است.
ق) نیز به نقل از ابوسعید خراز مفاتح غیب را به وجود پیامبر اکرم مرتبطدانسته و مینویسد: گشایش را خداوند نخست برای نبی و حبیبش حضرت محمد(ص) آغازکرد - شهرت احمدبن عيسى بغدادى، عارف قرن سوم.
برخی نیز با نظر به مراتب وجودی و مقامات معنوی انسان به تبیین مفاتح غیب پرداختهاند و عالیترین تبیین انسانشناسانه یکیدانستن مفاتح غیب با وجود پیامبر اکرم(ص) است.
وی در شرح فصوص نیز حقایق اعیان را مفاتح غیب اول میداند، چرا که حقایق اسمای ذاتیه هستند؛ از ینرو، ذات بههمراه هر اسمی از اسماء الهی مفتاح خزانه غیب است ( قونوی، 1370ش: 201).
براین اساس تعین علمی حضرت حق مرتبه غیبی است که شئون ذاتی از توجه علمی خداوند حاصلمیشوند و مبدأ سایر اسماء و صفات است که مراتب خلقی تعینات و صورتهای این اسماء محسوبمیشوند؛ بنابراین پنج موردی که از ابنعربی برای اختصاص به مفاتح غیب ذکرشد در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند.
درباره معرفت به مفاتح غیب نیز نظرات مختلفی است که برخی دستیابی به آن را غیرممکن و برخی معرفت به آنها را برای کمّلین میسّر دانستهاند.
In the period before Ibn Arabi, epistemological and anthropological explanations of the unseen keys are more prominent, and then with the advent of al-Ghazali, the ontological approach to the unseen keys begins, so that he interprets it as the Knowledge of causes.