چکیده:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمانهای دولتی بود. پژوهشگران در این پژوهش بر آن بودند تا با طراحی یک پژوهش علمی و نظاممند به پرسش اصلی پاسخ دهند: الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمانهای دولتی چگونه است؟ رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی بود که با روش دادهبنیاد نظاممند استراوس و کوربین انجام شد. دادهها نیز به صورت مصاحبة نیمهساختاریافته با 24 مشارکتکننده در پژوهش گردآوری شدند. بر اساس نتایج، شرایط علّی در قالب 4 مقولة عوامل فردی، عوامل سیاسی و اجتماعی، عوامل ساختاری، و عوامل اداری و مدیریتی دستهبندی شدند. پدیدة محوری در قالب 3 مقولة عاطفی و شناختی و رفتاری تبیین شد. تعاملات و کنشهای مربوطه با عنوان طبقة راهبرد در قالب 8 مقولة شفافیت سازمانی، تقویت هوش هیجانی مدیران، عدالتمحوری، تقویت معنویت و اخلاق کاری کارکنان در محیط کار، استراتژی همکاریـ رقابت، حمایت و پشتیبانی مدیران از کارکنان، ایجاد امنیت شغلی، و کاهش عدم اطمینان و عدم تجانس اعضای یک واحد شناسایی شدند. شرایط زمینهای در قالب 3 مقولة عوامل اجتماعی و عوامل فرهنگی و مادیگرایی تبیین شدند. مفاهیم حاصل از شرایط مداخلهگر نیز در قالب 2 مقولة سوابق خدمتی و قراردادی کارکنان و ویژگیهای رفتاری کارکنان دستهبندی شدند. در نهایت پیامدها شامل دو مقولة پیامدهای فردی و سازمانی به دست آمدند.
The purpose of the study at hand was to identify the pattern of the staff envy management in public organizations. Adopting a systematic, scientific research design, this study set out to answer the main research question, “How is the pattern of the staff envy management in public organizations?” Relying on the qualitative research approach, the study used Strauss and Corbin systematic grounded theory method. Data collection was done through semi-structured interviews with 24 participants. Based on the obtained results, the causal conditions were classified as four categories, namely individual, sociopolitical, structural, and administrative-managerial factors. The core theme was found to be comprised of emotional, cognitive, and behavioral categories. The related actions and interactions were named strategy categories; these eight categories were organizational transparency, enhancement of managers’ emotional intelligence, justice-orientedness, enhancement of the staff’s spirituality and professional morality in the workplace, cooperation-competition strategy, managers’ support of the staff, provision of job security, and reduction of distrust and dissimilarity among the members of a department. The contextual conditions were explained as the three categories of social factors, cultural factors, and materialism. The concepts obtained from intervening factors were classified as the work experience/contract and the staff’s behavioral traits. Finally, the consequences were divided into individual and organizational factors.
خلاصه ماشینی:
مفاهیم و مقوله های شناساییشده مرتبط با شرایط علّی مفاهیم مقولۀ فرعی مقولۀ اصلی ترس از دست دادن موقعیت شغلی عزت نفس پایین عوامل فردی عدم برآورد صحیح انتظارات کارکنان از عملکردشان ارزیابی شناختی منفی از ارتقای شغلی همکاران خویشاوندسالاری قومیت گرایی تبعیض جنسیتی عوامل سیاسی و اجتماعی رفتارهای سیاسی و پشت پردة برخی از مدیران تفاوت بین نسلی بین مدیر و کارمند محیط رقابتی بردـ باخت مهندسی مجدد کوچک سازی سازمان وابستگی متقابل وظایف عوامل ساختاری عدالت توزیعی عدالت رویه ای عدم شفافیت شرایط عّلی عدم دریافت بازخورد محدودیت در منابع عدالت مراوده ای عدالت اطلاعاتی عوامل اداری و مدیریتی دیده نشدن از طرف سازمان سطح پایین تبادل رهبرـ عضو سرکوب و نگاه ابزاری به کارکنان عدم شایسته سالاری در سازمان عدم امنیت شغلی در محیط کار مقولۀ محوری : مقولۀ محوری در این پژوهش ، با توجه بـه هـدف پـژوهش ، حسـادت کارکنان در سازمان های دولتی بود.
مفاهیم و مقوله های شناساییشده مرتبط با پیامدها مفاهیم مقوله مقولۀ اصلی کاهش تمایل به ترک سازمان افزایش رضایت شغلی کارکنان افزایش انگیزة کارکنان تقویت حس مسئولیت پذیری کارکنان پیامد فردی تقویت احساس ارزشمندی در کارکنان کاهش استرس و نگرانی کارکنان بهبود عملکرد کاری کارکنان افزایش شادی در محیط کار پیامدها ارتقای سرمایۀ اجتماعی ارتقای رفتار شهروندی سازمانی افزایش علاقه به سازمان افزایش تعلق خاطر کارکنان نسبت به سازمان بهبود تصویر سازمان پیامد سازمانی احساس افتخار به سازمان افزایش بهره وری سازمان افزایش وفاداری کارکنان به سازمان افزایش تعهد سازمانی یافته های پژوهش مقولۀ محوری با توجه به اینکه حسادت یک پدیدة خاص انسانی است و پدیـده هـای مربـوط بـه انسـان دارای سه جنبۀ عاطفی و شناختی و رفتاری هستند، در این تحقیـق مؤلفـه هـایی کـه بـرای شناخت هر چه بیشتر حسادت کارکنان در محیط کار استخراج شد در سه مقولۀ عـاطفی و شناختی و رفتاری دسته بندی شدند: مؤلفۀ عاطفی : مؤلفۀ عاطفی احساسات و هیجاناتی است که در کارمند حسـود هنگـام ایجاد حسادت شکل می گیرد و در واقع شامل احساساتی است که حسـادت را در کارمنـد برمی انگیزد.