چکیده:
بیداری اسلامی که در سال 2011 اکثر کشورهای عرب را در غرب آسیا و شمال آفریقا دربرگرفت، منطقه را وارد مرحله نوینی کرد که بهطور توامان، متضمن تغییر نظم و رفتار برخی از بازیگران منطقهای بوده است. در این ارتباط، امارات متحده عربی سعی دارد علیرغم کاستیهای ذاتی برای ظاهرشدن بهعنوان یک بازیگر بزرگ، در پرتو تحولات ناشی از بیداری اسلامی مذکور در قامت یک بازیگر منطقهای ظاهر شود. مداخله نظامی امارات در بحرین، همکاری نظامی آن با نیروهای ناتو در سرنگونی رژیم قذافی، حضور در حمله ائتلاف بینالمللی تحت رهبری آمریکا به بهانه و ادعای مبارزه با داعش، مشارکت فعال در ائتلاف نیروهای عربی حملهکننده به یمن، آشکارشدن مواضع خصمانه آن نسبت به قطر پس از افشای محتویات رایانامه سفیر این کشور در آمریکا و...، نشانههایی از تغییر رفتار امارات در شرایط جدید و عزم راسخ دولتمردان این کشور برای ارتقای جایگاه آن به مقام یک بازیگر منطقهای است. نوشتار حاضر قصد دارد در چارچوب نظریه رئالیسم تهاجمی، گام بلند امارات متحده عربی را برای تبدیلشدن به بازیگر منطقهای در خاورمیانه جدید، موردبررسی قرار دهد.
Following an agreement reached in 2015 on Iran's nuclear program and the regulation of the joint comprehensive plan of action (JCPOA), it was decided that all Security Council sanctions against Iran would be lifted with the adoption of a resolution by this body. However, in August 2020, the United States of America, which had previously terminated its membership in the JCPOA by formally withdrawing from it, claimed that Iran had violated its JCPOA commitments and called for the activation of the Snapback and reimposition of International sanctions. This US action, sparked debates about its legal legitimacy. Accordingly, the present study was written in order to answer the question of how legitimate is the US action in activating the snapback from the perspective of the principles and rules of international law? The results of the authors' descriptive-analytical studies, based on library sources and the analysis of relevant documents, confirm that JCPOA is a political agreement independent of Resolution 2231, and that the United States is no longer a "participating State of JCPOA" after withdrawing from this document and as a result, it lacks the legal authority to activate the snapback mechanism. In addition, the continuation of unbridled unilateralism in this country offers no other perspectives to the international community, other than weakening of the United Nations and the creation of international anarchy
خلاصه ماشینی:
، در کنـار بحـران هـاي مختلف در زير نظام حوزه خليج فارس و منطقه غرب آسيا، اين کشور به واسطه حضور فعال در مناسبات بيروني، قادر به تأمين اهداف اصلي سياست خارجي شامل بقاي دولـت و رفـاه شهروندان خود در دوره مورد بحث بود.
مواضع متفاوت آن ها نسبت به بيداري اسلامي، تلاش حداکثري امـارات تحت لواي شوراي همکاري خليج (فارس ) براي انزواي دولت قطر در دو بازه زماني متفاوت سال هاي ٢٠١٤ و ٢٠١٧ و افشاي محتويات ايميل هـاي يوسـف العتبيـه سـفير امـارات در واشنگتن ، نشان داد که تقابل دو کشور فراتر از يک رقابت ساده منطقه اي يا تجاري است و ريشه اصلي اختلاف بين امارات و قطر، به اختلاف ديدگاه دو کشور نسبت به اسلامِ سياسي و جايگاه آن در آينده منطقه بازميگردد.
بـه طـورکلي، موضع امارات درخصوص بحران سوريه و همراهي آن با پنجاه دولت ديگر در ائـتلاف بـين - المللي عليه داعش ، از دو منظر قابل توجه است ؛ از يک سـو، بيـانگر جهـت گيـري سياسـت خارجي اين کشور براي هم سويي با قدرت هاي بزرگ بين المللي در معادلات منطقـه غـرب آسيا ميباشد و از سويي ديگر، پيوند امنيت داخلي با امنيت منطقه اي، زمينه ساز گسـترش حوزه فعاليت اين کشور در قامت بازيگر منطقه اي خواهد بود.
٣-٣- ارتقاي جايگاه ارتش در راهبردهاي سياست خارجي: يمن با آنکه همکاريهاي نظامي امارات و آمريکا در منطقه و جهان عرب از جنگ اول خليج فارس و اخراج عراق از کويت در سال ١٩٩١ آغاز شد؛ اما تا زمان بروز بيداري اسلامي، اين کشور هيچ گاه از قدرت نظامي براي پيش برد اهداف سياست خارجي استفاده نکرد.