چکیده:
هدف کلی از پژوهش فوق بررسی تاثیر امنیتی کردن و هدف ویژه آن بررسی تاثیر امنیتی کردن بر سیاستگذاری عمومی در دوران پس از انقلاب اسلامی و آشوبهای داخلی ایران است. با توجه به اهمیت و ضرورت سیاستگذاری امنیتی، اندیشمندان و نویسندگان بسیاری، اقدام به ارایه مدلها، شیوهها و روشهای مختلفی با بهرهگیری از علوم گوناگون داشتهاند. در این حال، یکی از نقاط مشترک و اساسی این مدلها، تأکید بر شناخت مسئله به عنوان گام آغازین فرایند سیاستگذاری است. برقراری و ایجاد یک محیط با ثبات از جمله دغدغههای هر حکومتی است. ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هستیم که امنیتی کردن چه تاثیری در شناسائی، تصمیم گیری و ارزیابی فرآیند سیاستگذاری عمومی دارد؟ امنیتی کردن موجب بخشی شدن مشکل در فرآیند سیاستگذاری شده و سیاستگذاری عمومی با در اولویت قراردادن مشکل امنیتی یا موضوع امنیتی طراحی عملیاتی و اجرایی می گردد.
The general purpose of this study is to investigate the impact of security and its specific purpose is to investigate the impact of security on public policy in the post-Islamic Revolution and the internal turmoil in Iran. Due to the importance and necessity of security policy, many thinkers and writers have tried to present different models, methods, and methods using different sciences. However, one of the common points of these models is the emphasis on recognizing the issue as the starting point of the policy process. Establishing a stable environment is one of the concerns of any government. In this study, we seek to answer the question: what effect does security have on evaluating the public policy process? Securitization makes the problem part of the policy-making process, and public policy-making makes operational and executive design a priority by prioritizing the security problem or security issue.
خلاصه ماشینی:
البته مورد آخر تنها دخالت مستقيم کشور متخاصم نيست بلکه کمک به مخالفان کشور آماج در راستاي شورشگري نيز ميتواند جز دشمنان خارجي محسوب شود به اين مفهوم که کشور آمريکا تمامي امکانات ماهواره اي و فعاليت سياسي را براي مخالفان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران مهيا ساخته است تا آنها بتوانند در همسويي با آمريکا به مقصود خود دست يابند.
آشوبگري با منشأ خارجي جزئي از عمليات رواني دشمنان عليه حاکميت آماج است که اگر دولتي عليه دولت ديگر باشد آشوبگري نيازمند پيش زمينه هايي است که به اين پيش زمينه ها فشارهاي عملي گويند به اين مفهوم که دولت متخاصم کشور آماج را هدف فشارهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي قرار ميدهد و سپس وقتي که شهروندان از حاکميت ناراضي گشتند با استفاده از شيوه هاي روان شناسي آنها را به شورش وا ميدارد که نمونه هاي بارز آن ايجاد شورش در عراق پس از جنگ دوم خليج فارس توسط آمريکا بود که به علت پشتيباني نکردن بعدي، شورش شيعيان با سرکوب شديد حاکميت بعثي مواجه گرديد.
نوع دوم منشأ خارجي مربوط به مخالفان حاکميت ها در بيرون از مرزها است در اين روش مخالفان از نارضايتيهاي مقطعي شهروندان نهايت استفاده را کرده و باعث ايجاد آشوب و بلوا در يک کشور ميشوند و هرچند خود نيز اطمينان دارند اين شگردها باعث تغيير حاکميت ها نميشود ولي آن را ضربه اي به حاکميتها تلقي ميکنند که نمونه هاي بارز آن آشوب - هاي واقعه دانشگاه و يا شاديهاي پس از فوتبال بود که با درايت نيروهاي انتظامي اين قائله ها ديگر تکرار نشده اند.