چکیده:
یکی از مباحث مهم در عصر حاضر ، سنّ مسئولیّت کیفری در زمینه کودکان است. بسیاری از کودکانی که به سنّ تکلیف عبادی یعنی همان مرحله بلوغ می رسند از رشد فکری وعقلی لازم در مسائل کیفری برخودار نیستند . حال این سوال به وجود می آید، آیا سنّی که در شرع برای تکلیف عبادی کودک تعیین شده می تواند همان سنّ مسئوولیّت کیفری یا 18 سالگی باشد. چنانکه در اسناد بین المللی از جمله کنوانسیون حقوق کودکان مطرح شده است باید معیار قرار گیرد . در حقوق جزا اصول مهمّی وجود دارد که می توان آنها را سازنده نظام عدالت کیفری دانست .از جمله اصولی که در نظام کیفری مطرح است اصل مسئولیّت اخلاقی است، بر اساس آن فرد در صورتی مسئولیّت خواهد داشت که بالغ، عاقل و مختار باشد. بنابراین در مسئولیّت کیفری علاوه بر بلوغ، رشد فکری و روانی نیز باید در نظر گرفته شود.
One of the most important issues in the present era is the age of criminal responsibility in the field of children. Many children who reach the age of puberty do not have the necessary intellectual development in criminal matters. The main question of the article is: can the age set in the Shari'a for a child's religious duty be the same as the age of criminal responsibility or 18 years old? Criteria should be set out in international instruments, including the Convention on the Rights of the Child. There are important principles in criminal law that can be considered as the builder of the criminal justice system. Among the principles in the penal system is the principle of moral responsibility, according to which a person will be responsible if he is mature, wise, and autonomous. Therefore, in criminal responsibility, in addition to maturity, intellectual and psychological development must also be considered.
خلاصه ماشینی:
در کشور ما نيز در بسياري از موارد سن مسئوليت کيفري با سن بلوغ جسمي مساوي گرفته ميشود، مساوي دانستن سن بلوغ با سن مسئوليت کيفري برداشتي است که قابل دفاع نيست زيرا چگونه ميتوان در ساير مقررات کودکان را تا رسيدن به سن ١٨ سالگي از رفتن به سربازي، گرفتن گذرنامه و ساير حقوق اجتماعي محروم دانست و حق استيفاء را براي آنان تا حد افراد بزرگسال قائل نبود اما به محض ارتکاب جرم آنان را مانند بزرگسالان به مجازات محکوم کنيم .
در قرآن کريم نيز سن خاصي براي بلوغ مطرح نشده و در روايات ، گرچه به سن هاي مختلف اشاره شده است ولي نه به عنوان يک معيار بلکه به عنوان طريق به تحقق معيار بلوغ که «احتلام در پسران و حيض در دختران » باشد.
همچنين از موضوع روايات و بيانات فقها به اين نتيجه ميرسيم که معيار اصلي براي رسيدن به بلوغ در پسران احتلام و در دختران ديدن خون حيض است و ساير علائم و سن ، نشانه هايي است که نوعيت دارد ولي موضوعيت ندارند و نيز بلوغ امري تکويني است ، نه تشريعي.
پس همان طور که تحقق بلوغ جنسي (احتلام ،حيض )، شرط لازم براي توجه تکليف و مکلف شدن است ، رشد کيفري (فکري و رواني) و وجود ادراک (قدرت تمييز) نيز براي مسئوليت کيفري، شرط ميباشد.