چکیده:
این جستار، مبانی پارادایمی «عقلانیت فلسفی» در فلسفه دکارت و ملاصدرا را میپژوهد. منظور از عقلانیت فلسفی، چشمانداز عقلانی نسبت به تحلیل فلسفی مسائل بنیادین هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و انسانشناسی است که مبتنی بر روش، اصول و پیشفرضهای خاص است. دکارت پدر فلسفه جدید است و عقلانیت مدرن بهمعنای خاص آن، میراث فلسفه اوست. صدرا پایهگذار «حکمت متعالیه» است که امروزه از مهمترین مکاتب فلسفۀ اسلامی بهشمار میرود. تحلیل بنیادهای عقلانیت فلسفی، محور پارادایم فلسفی هردو فیلسوف بنیانگذار همعصر، اما با رویکردهای متفاوت است. دکارت عقلجزئی (راسیونل) را مبنای عقلی فلسفهاش قرار داد، صدرا، پارادایم فلسفی خود را بر پایه عقل کلی (شهودی) بنا کرد. «عقلانیت فلسفی» دکارت که ابزاری، عرفی و مفهومی است، متمرکز بر امور جزئی است و دستاورد آن، اپیستمولوژی، طبیعتگرایی، تجددگرایی و عقلانیت خودبنیاد است. «عقلانیت فلسفی» صدرا که کلی، شهودی و مبتنی بر وحی است، اولویتاش متافیزیک، تئولوژی و عقلانیت خدابنیاد است. «کوگیتو»، بنیاد «عقلانیت عرفی» دکارت و «اصالتالوجود»، بنیاد «عقلانیت قدسی» صدرا است. این دو نوع عقلانیت، از نظر روش، معنا، هدف و غایت، دلالتهای خود را دارند؛ چون دارای بنیادها، پیشفرضها و ویژگیهای خاص هستند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است.
This quest explores the paradigmatic foundations of
"philosophical rationality" in the philosophies of Descartes and
Mulla Sadra. Philosophical rationality means having rational
perspective about philosophical analysis of fundamental issues
of ontology, epistemology, methodology, and anthropology,
which is based on particular methods, principles, and
presuppositions. Descartes is the father of modern philosophy,
and modern rationality in its specific sense is the legacy of his
philosophy. Sadra is the founder of "Transcendent Wisdom",
which is considered one of the most important schools of
Islamic philosophy today. The analysis of the foundations of
philosophical rationality is dominant to the philosophical
paradigm of both founding philosophers, but with different
approaches. Descartes based rational reason the basis of his
rational philosophy, Sadra based his philosophical paradigm
on general / intuitive reason. "Philosophical rationality" of
Descartes, which is instrumental, customary and conceptual,
focuses on the details, and its achievements are epistemology,
naturalism, modernism and self-founded rationality.
"Philosophical rationality" of Sadra which is general, intuitive
and revelatory, prioritizes metaphysics, theology, and God-
based rationality. Cogito is the basis of Descartes' "customary
rationality" and "originality of existence" is Sadra's the
foundation of Sadra's "sacred rationality". These two types of
rationality have their own implications in terms of method,
meaning, purpose and conclusions; because everyone have its
special foundations, assumptions and characteristics. The
research method of the article is descriptive-analytical.
خلاصه ماشینی:
دکارت در شماره نخست چهار دستور خود بر این نکته تأکید میکند که: «هیچگاه هیچچیز را حقیقت نپندارم جز آنچه درستی آن بر من بدیهی شود، یعنی از شتابزدگی و سبق ذهن سخت بپرهیزم و چیزی را به تصدیق نپذیرم مگر آنکه در ذهنم چنان روشن و متمایز گردد که جای هیچگونه شکی باقی نماند» (دکارت، در: فروغی، 1381: ص193).
دکارت در بحث اپیستمولوژی کار خود را با فرد انسانی شروع میکند و از این بابت هم بسیار امروزی است و در نظر او، شناخت از نهاد (درون) خود انسان آغاز میشود.
بنابراین، دکارت نخست به هستیشناسی نفس به عنوان موجودی مجرد و متمایز از بدن، و شک ناشی از آن پرداخته، سپس به هستیشناسی خدا به مثابهی دومین موجودی مجرد و کامل که تضمین کنندهی معرفت انسان است میپردازد؛ و در نهایت، هستیشناسی طبیعت، یعنی جسم انسان و جهان طبیعی را مورد کاوش قرار میدهد.
چنانچه پیداست منظور از عقل (عقلانیت) در این نوشتار، معنای اول، یعنی قوهی فاهمه و مدرکه انسان است که صدرا به شدت و ضعف آن اعتقاد دارد.
بههرحال، منظور از عقلِ فلسفه و حکمت صدرایی، عقل کلی و شهودی است که از آن به (intellect) تعبیر شده و متعلق شناخت این نوع عقل، امر مطلق و قدسی (خدا) است و امور دیگر (مخلوقات)، در مراتب بعدی قرار دارند.
جمعبندی در جمعبندی این نوشتار، چند نکته مورد توجه قرار میگیرد: یک) از مطالب دکارت، بهویژه «کوگیتو» چنین استفاده میشود که فلسفه دکارت فلسفه «ماهوی» است، برخلاف فلسفه صدرا که «وجودی» است.