چکیده:
مرزهای اخلاقی فقه سیاسی و این انگاره که می توان برای حفظ نظام سیاسی به مخالفان سیاسی بهتان زد و اینکه اساساً تا چه حد ادعای مذکور دارای وجاهت در فقه سیاسی امام به عنوان معمار قانون اساسی است، مبنای اصلی و سؤال تحقیق حاضر بوده است. برای بررسی دقیق و اجتهادی تحقیق کوشیده است در یک نظم فقهی، ادعای مذکور بررسی شود که اولاً در فقه سیاسی شیعه و به طور خاص در فقه سیاسی امام چقدر این گزینه جایگاه دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در فقه سیاسی امام مرزهای اخلاقی محفوظ و اساساً این ادعا کاملاً غیر فقهی و نوعی تحمیل به فقه سیاسی امام و مدرسه فقهی ایشان تلقی میشود. نتایج تحقیق علاوه بر تبیین دقیق از احکام سیاسی فقه و مرزهای اخلاقی آن میتواند در طراحی الگوی حقوق سیاسی مردم در حکومت اسلامی همواره مد نظر قرار گیرد.
The moral boundaries of political jurisprudence and the idea that one can level false accusations against the political opponents and that essentially to what extent this claim is commonly accepted in terms of political jurisprudence of Imam Khomeini as the architect of the Constitution form the fundamental basis and thesis of the present research. To make a careful and rational study of the subject in question, the researcher has tried to examine the aforementioned claim in a jurisprudential system to find out how significant position this occupies in ShiYa’s political jurisprudence in general and in Imam Khomeini’s political jurisprudence in particular. The findings of the research show that in the political jurisprudence of Imam Khomeini the moral boundaries are preserved and the abovementioned claim is totally nonjuridical and taken to be an imposition on Imam Khomeini’s political jurisprudence and his jurisprudential school of thought. The findings of the research can precisely explain the political judgements of jurisprudence and its moral boundaries on the one hand and may always be taken into consideration as a means of designing a pattern for political rights of people in the Islamic government on the other.
خلاصه ماشینی:
بـا توجـه بـه اهمیـت مـذکور و بیـان مسأله تحقیق ، سؤال اصلی تحقیق این خواهد بود که امکـان سـنجی اسـتخدام «انگـاره بهتان برای حفظ نظام » با تأکید بر فقه سیاسی امام خمینی ١ چگونه است ؟ و یا به صورت جزئی تر تحلیل ادله مدعی جواز در رأی امام خمینی در نظام فقـه سیاسـی ایشـان چگونـه است ؟ و نظام ادله در خصوص جواز مباهته در فقه حضرت امام خمینی کدام است ؟ در ارتباط با موضوع مباهته ، پژوهش هایی صـورت گرفتـه اسـت کـه هـیچ کـدام بـا روی کرد فقه سیاسی و هم چنین به صورت خاص در مورد فقه سیاسـی حضـرت امـام پیرامون موضوع مباهته کار نکرده اند.
مدعی در پاسخ کسانی که بیان می دارند: «استناد حضرت امام به روایـت «بـاهتوهم » بسیار ضعیف بوده و ایشان بدون تأمل قبلی و آماده سازی روایـت و یـا اشـاره بـه مـتن روایت و هم چنین بدون نتیجه گیری فقهی فرموده اند: «در یـک روایتـی کـه حـالا یـادم نیست کجاست » می گوید: با این که آقای خمینی به یاد نمی آورد که ایـن روایـت کجـا نقـل شـده ، امـا عبارت «باهتوهم » روایت را نه تنها به یاد دارد، بلکـه بـه جـای «مبهـوت شـان کنید»، معنای «به آن ها تهمت بزنیـد» را مفـاد روایـت دانسـته انـد.