چکیده:
در این مقاله، دیدگاه نوصدرائیان معاصر دربارۀ سازگاری نظریۀ «ترکیب جسم از ماده و صورت» با نظریۀ «ترکیب جسم از اجزاء» را بررسی مینماییم. برای این منظور، در مقدمه، با اشاره به اینکه یونان خاستگاه مبحث ماده و صورت است و ارسطو، جسم را مرکب از ماده و صورت میداند؛ دیدگاه ذیمقراطیس، که جسم را مرکب از اجزاء غیر قابل تجزیه میداند، را بیان میکنیم. در ادامه، دیدگاه ابنسینا، ملاصدرا و هادی سبزواری را، که ترکیب جسم از اجزاء را اِبطال مینمایند، ذکر میکنیم و پس از آن به بیان نظر نوصدرائیان معاصری چون عبدالله جوادی آملی، سیدمحمدحسین طباطبایی، مرتضی مطهری و محمدتقی مصباح یزدی در این باره میپردازیم و تفاوت آراء آنها نسبت به بسیاری از فلاسفه پیشین و علل این اختلاف رویکرد را روشن میسازیم و سپس در جمعبندی آراء، سازگاری نظریۀ «ترکیب جسم از ماده و صورت» با نظریۀ «ترکیب جسم از اجزاء» را از منظر نوصدرائیان معاصر نتیجه میگیریم. این مطلب، گوشهای از تطوّر مباحث مرتبط با ماده و صورت در فلسفه اسلامی و تکامل تدریجی آن و گشوده شدن افقهای تازه در تحلیل مسائل را نشان میدهد و از دست آوردهای فلسفی معاصر محسوب میشود.
In this article, the view of contemporary Neo-Sadraists on the compatibility of the theory “Body composed of matter and form” with the theory “Body composed of parts” is studied. For this purpose, in the introduction, by pointing out that Greece is the origin of the issue of matter and form, and that Aristotle considers the body to be composed of matter and form, we express the view of Democritus, who considers the body to be composed of indivisible components. Further, we mention the views of Avicenna, Mulla Sadra, and Hadi Sabzevari, who refute the composition of the body from the parts, and then we will express the views of contemporary Neo-Sadraists such as Abdollah Javadi Amoli, Seyyed Mohammad Hossein Tabatabaei, Morteza Motahhari and Mohammad Taghi Mesbah Yazdi in this regard and clarify the differences between their views and those of previous philosophers and then, as the opinions are summarized, we conclude the compatibility of the theory “Body composed of matter and form” with the theory “Body composed of parts” from the perspective of contemporary Neo-Sadraists. This article indicates the development of the issues related to matter and form in Islamic philosophy and its gradual evolution and the opening of new horizons in the analysis of issues and is considered a contemporary philosophical achievement.
خلاصه ماشینی:
در ادامه ، ديدگاه ابن سينا، ملاصدرا و هادي سبزواري را، که ترکيب جسم از اجزاء را ابطال مي نمايند، ذکر ميکنيم و پس از آن به بيان نظر نوصدرائيان معاصري چون عبدالله جوادي آملي، ًسيدمحمدحسين طباطبايي، مرتضي مطهري و محمدتقي مصباح يزدي در اين باره ميپردازيم و تفاوت آراء آنها نسبت به بسياري از فلاسفه پيشين و علل اين اختلاف رويکرد را روشن ميسازيم و سپس در جمع بندي آراء، سازگاري نظريۀ «ترکيب جسم از ماده و صورت» با نظريۀ «ترکيب جسم از اجزاء» را از منظر نوصدرائيان معاصر نتيجه ميگيريم .
ما ابتدا ديدگاه اختصاصي فلاسفه پيشين در ابطال اعتقاد به ترکيب جسم از اجزاء را ً ذکر خواهيم کرد و در ادامه ، ديدگاه نوصدرائيان معاصري مانند: سيدمحمدحسين طباطبايي، مرتضي مطهري، محمدتقيمصباح يزدي و عبدالله جوادي آملي را جداگانه بيان خواهيم نمود و با مقايسه آراء، تفاوت نگاه آنها را روشن مينماييم و دربارٔە سازگاري و يا ناسازگاري نظريۀ «ترکيب جسم از ماده و صورت» با نظريۀ «ترکيب جسم از اجزاء» از نگاه آنها به تفصيل سخن خواهيم گفت و دلايل تفاوت آراء آنها با امثال ملاصدرا و ابن سينا و دستاوردهاي فلسفي آن را شرح خواهيم داد.
اين بيان جوادي آملي، نقد روشن و مناسبي بر سخن برخي پژوهشگران ۲ معاصر است که دستاوردهاي علوم طبيعي و فيزيک دربارٔە ترکيب جسم از اجزاء کوچک را ناسازگار با ديدگاه هاي فلسفي در مورد ترکيب جسم از ماده و صورت ميدانند (يثربي، ۱۳۹۱: ٨۵-٨۶).