چکیده:
تبیین در کنار رویکرد تفسیری و انتقادی، سه روش علوم انسانی و اجتماعی هستند. در این بین، «تبیین» به معنای کشف علت، پرکاربردترین و مهمترین روش این علوم است؛ زیرا تعریف و توصیف کنشهای انسانی مقدمه آن بوده و پیشبینی و کنترل کنشها بر آن مبتنی است. نظریه انتخاب عقلانی یکی از مشهورترین و فراگیرترین انواع تبیین است که "کارل پوپر" آن را شاهکلید فتح علوم انسانی دانسته است. در این مقاله به دنبال آن هستیم تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، نظریهای بدیل و برگرفته از مبانی مستحکم حکمت متعالیه ارائه نماییم تا به این طریق گامی برای اسلامیسازی علوم انسانی برداریم و نشان دهیم که از منظر حکمت متعالیه، نظریه انتخاب اختیاری متعالیه بهجهت توجه به عوامل مستقیم کنش (یعنی تصور، تصدیق، شوق، شوق مؤکد) و همچنین عوامل غیر مستقیم (مانند بدن، تعلیم و تربیت، نهادها و ساختارهای جامعه و ...)، نظریهای دقیق و جامع برای تبیین کنشهای انسانی است.
Explanation along with interpretive and critical approaches are three methods used in humanities and social sciences. Out of these three, explanation as a means to discover the causes of something is the most significant and most used in those disciplines of science. Because those disciplines are preceded by the definition and description of man’s actions on which the predictions and action-control depend. Rational choice theory is one of the most important and most celebrated methods introduced by Karl Popper as a master key to open all human sciences. In this article, the authors are seeking for a substitute for that theory as per the strong principles of transcendent theosophy through a descriptive-analytic method. They have thus hope to take a step forward in the course of Islamicization of humanities. Noting direct factors of actions (conception, assent, longing, and intense longing) and indirect factors (such as body, education, social institutes and structures), they want to show that in the light of transcendent theosophy, transcendental voluntary choice theory is precise and comprehensive for the explanation of man’s actions..
خلاصه ماشینی:
در این مقاله به دنبال آن هستیم تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، نظریهای بدیل و برگرفته از مبانی مستحکم حکمت متعالیه ارائه نماییم تا به این طریق گامی برای اسلامیسازی علوم انسانی برداریم و نشان دهیم که از منظر حکمت متعالیه، نظریه انتخاب اختیاری متعالیه بهجهت توجه به عوامل مستقیم کنش (یعنی تصور، تصدیق، شوق، شوق مؤکد) و همچنین عوامل غیر مستقیم (مانند بدن، تعلیم و تربیت، نهادها و ساختارهای جامعه و ...
برخی از پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با موضوع این نوشتار که میتوان به عنوان پیشینه این بحث ذکر کرد عبارتند از: کتاب روششناسی علوم انسانی اسلامی (شریفی، 1395) و مقاله «بررسی مدل صدرایی گزینش عقلانی به عنوان روشی برای تبیین کنشهای انسانی» (همو، 1396، ص 25ـ 40).
پژوهشهای دیگری نیز به تحلیل مبادی صدور فعل از منظر حکمت متعالیه پرداختهاند که تفاوت آنها با پژوهش پیشرو در این امور است: توجه به علل مستقیم و غفلت از علل غیر مستقیم فعل، ناظر نبودن به نظریه انتخاب عقلانی بهعنوان یک نظریه مطرح در علوم انسانی و در نتیجه عدم توجه به رویکرد تطبیقی و مقایسهای این نظریه در علوم انسانی رایج و حکمت متعالیه و همچنین نپرداختن به مفهوم عقلانیت.
عقلانیت در علوم انسانی با اینکه تفاسیر مختلفی دارد، اما اغلب به یکی از این دو معنا بهکار میرود: الف) کنش هدفمند عمل عقلانی عملی است که با توجه به باورها و امیال فاعل، چیز مناسبی برای تحقق یافتن است.