چکیده:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی و رفتار شهروندی بر ارتقای فرهنگ و اخلاق ترافیکی دانش آموزان ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان شیراز بود؛ که به روش پژوهش همبستگی مورد آزمون قرار گرفت؛ که با توجه به روش آزمایشی؛ به ازای هرگروه کنترل و گواه 20 نفر به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. نفر بود؛ و پروتکل (دستورالعمل) آموزش مقررات رانندگی و رانندگی به دانش اموزان (1394) و پروتکل (دستورالعمل) آموزش رفتار شهروندی به دانش اموزان (1393) به انها آموزش داده شد؛ ابزار پژوهش شامل: پرسشنامه سنجش فرهنگ و اخلاق ترافیکی (نیکبخت؛ 1394) بود؛ نتایج نشان داد که قبل از مداخله آموزشی اختلاف معنی داری درمیانگین نمرات متغیرهای بین دو گروه آزمون و کنترل مشاهده نشد اما پس از اجرای برنامه آموزشی برای گروه آزمایش، تفاوت معنادار در آگاهی و نگرش و عوامل تقویت کننده مشاهده شد؛ که آزمون تی زوجی اختلاف معنی داری را قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون نشان میدهد اما در ارتباط با عوامل قادرکننده آزمون تی زوجی قبل و بعد از مداخله اختلاف معناداری را در گروه آزمون تفاوت معنادار نشان داده نشد؛ نتایج تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی, آموزش تربیت شهروندی بر ارتقای فرهنگ و اخلاق ترافیکی دانش آموزان اثر مثبت دارد.
خلاصه ماشینی:
وجه دیگر این آموزش درگیر ساختن نوجوانان وجوانان در مسایل مربوط به شرایط زندگی و دغدغه هاي اجتماع محل زیست آنها است؛ یادگیري از طریق مشارکت و داوطلب شدن در فعالیت هاي عام المنفعه و دسته جمعی را باید از این مقوله دانست، بالاخره وجه سوم آموزش شهروندي را می توان، انتقال دانش، مهارت ها و ارز شهایی به کودکان دانست که به واسطه آن خود را عضو مفیدي از حیات عمومی جامعه تشخیص دهند بدین ترتیب هدفهاي آموزش شهروندي عموماً باید حول سه محور آموزش مسؤولیت هاي اجتماعی و اخلاقی، فعالیت گرایی اجتماعی و آموزش سواد سیاسی تعیین شوند (کاظمی؛ 1389) بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی و رفتار شهروندی به چه میزان بر بر ارتقای فرهنگ و اخلاق ترافیکی دانش آموزان ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان شیرازتاثیر دارند؟ مبانی نظری ترافیک پدیده اي است ناشی از جابجائی انسان، حیوان، کالا و وسایل نقلیه از نقطه اي به نقطه دیگر.
از طرف دیگر اگراز کودکی و مدرسه به بچه ها فرهنگ ترافیک آموزش داده نشود و آنان را با هنجارهاي غیر رسمی ترافیکی آشنا نکرد، بعد از شکل گیري شخصیت دانش آموزان با عدم انضباط ترافیکی، وقتی هنجارهاي رسمی در قالب مقررات راهنمایی ورانندگی توسط پلیس اجرا می گردد، با فرهنگ غلط قبلی در تعارض قرار گرفته مشکلاتی را براي پلیس ایجاد می کند؛ علاوه برآن، ارتقاء سطح فرهنگ ترافیک در کودکان باعث می شود که کودک این اصول را به قاعده گیرد، و ضبط کند، و بپذیرد که می باید خوددار و مسلط بر خود و کنترل کننده اعمال و احوال خود باشد و با نظم، خود را موافقتی در یک حرکت جمعی بدهد و براي یک فعالیت گروهی، آمادگی بخشد، و همراهی و همکاري کند (مظلومی؛ 1390) -رويكردهاي آموزش ترافيك: الف-رويكرد ديدگاه غيرمستقيم يا كل گرايانه (رناد؛ 2001): در این دیدگاه آموزش ترافيك به عنوان پديده ايي است كه با خودمحوري در دوران كودكي و با پديده قهرمان پروري در دوران نوجواني به تقابل مي پردازد.