چکیده:
یکی از درسهای بحران مالی جهانی این است که خطر نقدینگی می تواند منجر به ورشکست شدن موسسات مالی شود. مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانـکداری بـا آن روبرو است. زمانیکه یک بانک مشاهده کند بانکهای دیگر با ریسک بیشتر، سودآوری بیشتری دارند، ممکن است این بانک نیز راهبردهای مشابهی را در پیش گیرد. این استراتژی کلی ریسک ممکن است از دیدگاه آن بانک مطلوب باشد، زیرا بانکها باید بدون افزایش احتمال ورشکستگی، سوددهی را افزایش دهند. این رفتار جمعی، ریسک بانکی را به یک ریسک کلان تبدیل میکند که در نهایت می تواند هزینه های بسیار بالایی را به اقتصاد وارد کند. در این تحقیق با توجه به برآورد اثرات مشترک آنگریست (2014) و مطالعات برگر و بومن(2009) و سیلوا (2016) به بررسی ریسک نقدینگی 13 بانک خصوصی ایران براساس داده های فصلی سال های 1385 لغایت 1395 با دو روش حداکثر درستنمایی با اطلاعات کامل و سه مرحلهای حداقل مربعات پرداخته شده است و مشخص میشود که بانکهای خصوصی گزینههای نقدینگی خود را به صورت جداگانه بهینهسازی نمی کنند و ممکن است به انتخاب بانکهای دیگر نیز توجه کنند. در حقیقت هنگامیکه بانکها بر این باور باشند که امکان دارد در شرایط مالی سختی قرار گیرند، تمایل به کار گروهی داشته و به استراتژی مشابه پر ریسک سایر بانکها میپیوندند.
خلاصه ماشینی:
در این تحقیق باتوجهبه برآورد اثرات مشترک آنگریست (2014) و مطالعات برگر و بومن (2009) و سیلوا (2016) به بررسی ریسک نقدینگی 13 بانک خصوصی ایران براساس دادههای فصلی سالهای 1385 تا 1395 با دو روش 3SLS و FIML پرداخته شده است و مشخص میشود که بانکهای خصوصی گزینههای نقدینگی خود را بهصورت جداگانه بهینهسازی نمیکنند و ممکن است به انتخاب بانکهای دیگر نیز توجه کنند.
در ایران نیز باتوجهبه تجربۀ بحران مالی سالهای 2008 تا 2009 و باتوجهبه اینکه شکست یا ناکامی هر بانک تاحدود زیادی بر تمام اقتصاد تأثیر میگذارد و هرگونه بیثباتی در سیستم بانکداری میتواند تأثیرات گستردهای بر کسبوکارها و جامعه داشته باشد و باعث سلب اعتماد مردم به بانکها شود و بهمرور کل اقتصاد را دچار چالش سازد و حتی فروپاشی اقتصاد را رقم بزند، باعث شده در چند سال اخیر مباحث مدیریت ریسک و آسیبهای ناشی از آن موردتوجه بانک مرکزی، بانکها و سایر مؤسسات مالی و اعتباری قرار گیرد.
درحالیکه بانکها بهطور معمول مقداری دارایی نقد برای مدیریت شکاف میان سررسید داراییها و بدهیها نگه میداشتند بحران مالی جهانی سال 2008 نشان داد که این مقدار دارایی نقد بهسختی بانکها را در شرایط بحرانی بیمه میکند و درنتیجه ریسک نقدینگی موردتوجه قرار گرفت و جای خالی آن در مقررات نظارت بینالمللی حس شد (Bouwman 2014).
درواقع، بیشترین مقدار آن در سال 2009 ثبت شده است که نشان میدهد بانکها نسبتبه ادامۀ خلق نقدینگی درطول بحران مالی جهانی اقدام کرده و باعث افزایش ریسک نقدینگی برطبق شاخص LC درطول این دوره شدهاند (Bouwman and Berger 2009).