چکیده:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی توانمندسازی کارکنان زن بر اساس سقف شیشه ای و عدالت سازمانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش ۲۹۷ نفر کارکنان زن وزارت ورزش و جوانان در سال ۹۸ - ۹۷ بودند که تعداد ۱۷۰ نفر از آنان از طریق جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار سنجش پرسشنامه های سقف شیشه ای (احمدی ۱۳۹۴)، توانمندسازی کارکنان (اسپریتزر۱۹۹۲)، عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن۱۹۹۳) بود که پایایی پرسشنامه ها به ترتیب ۰/۷۸، ۰/۸۰، ۰/۷۰ به دست آمد. سپس برای مقایسه میانگین ها از آزمون t تک نمونه ای و جهت پیش بینی و تبیین متغیر توانمندسازی از رگرسیون چندگانه و همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار Spss در سطح معناداری ۰۵/۰ استفاده شد. در نتیجه سقف شیشه ای و عدالت سازمانی توانستند در حد قوی توانمندسازی زنان را پیش بینی کنند. به عبارتی به ازای یک واحد انحراف معیار افزایش در سقف شیشه ای، ۰/۲۳- انحراف معیار توانمندسازی کاهش یافت و به ازای یک واحد انحراف معیار افزایش در عدالت سازمانی ۰/۷۹انحراف معیار توانمندسازی افزایش یافت. ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد میﺷﻮد در این ﺳﺎزﻣﺎن اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺜﺒﺖ ﺣﻤﺎﻳﺘﻲ از زﻧﺎن ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد ﺗﺎ ﺑﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ و ﺧﻮدﺑﺎوری بتوانند ﺳﻘﻒ ﺷﻴﺸﻪ ای را ﺑﺸﻜنند و ﺑﺮ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی خود ﺑیافزایند.
The main objective of this study was to Predicting Empowerment of Female employees of the Ministry of Sport and Youth Based on Glass Ceiling and Organizational Justice. The statistical population of the study was 297 female employees of Ministry of Sport and Youth in year 97-98, 170 of them were selected via through Morgan table by simple random sampling method as sample of this study. The data collection instrument involved Glass Ceiling questionnaire(Ahmadi,1394), Employees Empowerment questionnaire (Spreitzer,1992), Organizational Justice questionnaire (Niehoff and Moorman, 1993) and Psychological Capital questionnaire (Luthans, 2007). The reliability of questionnaires was obtained as 0.78, 0.80, 0.70 and 0.71 respectively. Then, one sample T-Test was used to compare the means and Multiple Regression was used to predict and explain the empowerment variable. SPSS software was used for data analysis at the significant level of 0.5. The results indicated that glass ceiling and organizational justice can predict women’s levels of empowerment strongly. This means that a unit of standard deviation increase in glass ceiling reduced the standard deviation of empowerment variable to -0.23. Also, a unit of standard deviation increase in organizational justice led to a 0.79 increase in standard deviation of empowerment variable. It is recommended that the Ministry of Sport and Youth take positive measures to support Employees to improve their self-confidence and self-esteem so that they can break Glass Ceiling to increase their empowerment.
خلاصه ماشینی:
Keywords: Employees Empowerment, Glass Ceiling, Organizational Justice مقدمه در جامعه کنوني زنان نيمي از جمعيت کشور را به خود اختصاص داده اند و واقعيت ها نشان مي دهند که همواره نقش زنان در توسعه جوامع ناديده گرفته شده است ، شمار زيادي از زنان جامعه بدون پي بردن به نابرابري هاي موجود به زندگي روزمره خود ادامه مي دهند؛ با اين تصور که شرايط بايد اين گونه باشد، جالب آن که اين واقعيت نابرابر زماني موجب احساس نابرابري در آن ها مي شود که از طريق تحصيل در دوره هاي عالي و در پي آن آگاهي از حقوق خود و ديگر زنان جامعه به نوعي خود آگاهي از وضع موجود مي رسند و اينجاست که متوجه مي شوند که يکي از شاخص هاي مهمي که به عنوان معيار توسعه جنسيتي و نيز توانمندسازي زنان مورد توجه قرار مي گيرد، ميزان مشارکت آن ها در تصميم گيري هاي کلان کشور و همچنين حضور زنان در پست هاي مديريتي مي باشد.
کارکنان توانمند احساس مي کنند قابليت و تبحر لازم براي انجام موفقيت آميز کارها را دارند (احساس خود اثربخشي) اين افراد در مسائل کاري حق انتخاب داشته و با ديدن تاثير خود بر نتيجه کارها اقتدار شخصي شان افزايش مي يابد (احساس خود اختياري)، افراد توانمند باور به توانايي ايجاد تغيير مطلوب در نتيجه کارها را پيدا مي کنند و باور دارند که محيط بيروني 1- Hue Trinh, Lily 2- Yousaf & Rudi 3- Spreitzer 4- Whetten & Cameron 5- Mishra نمي تواند مانع رشد و تحقق اهداف فردي و سازماني آن ها شود (پذيرفتن شخصي نتايج )، همچنين براي اهداف خود و سازمان ارزش قائل مي شوند و فعاليت هاي خود را با اهداف سازمان همسو مي کنند (احساس معني داري) و اين احساس را دارند که در سازمان با آنان منصفانه و عادلانه رفتار خواهد شد (احساس اعتماد) (ميرمحمدي، حسين پور، ١٣٩٦).