چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت آزمون ادراک عشق ورزی در میان دانشجویان مجرد و بررسی ویژگیهای روانسنجی آن انجام شد. روش: روش پژوهش آمیخته بود. برای این منظور ابتدا طی یک مطالعه کیفی مبتنی بر نظریهپردازی دادهمحور و با به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمهساخت یافته با 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، مصاحبه شد. روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. متن مصاحبهها با استفاده از نرمافزار تحلیل دادههای کیفی MAXQDA10 کدگذاری و ادراک عشقورزی دانشجویان در سه مقوله اخلاق پیروی منطقی، خودپیروی عاطفی و خودپیروی ضد اخلاقی شناسایی شد. در مرحله بعد، بر اساس کدهای به دست آمده از بخش کیفی پژوهش، آزمونی متناسب با بافت فرهنگی تربیتی جامعه ایرانی جهت اندازهگیری ادراک عشقورزی دانشجویان مجرد تدوین شد و سپس تعداد 560 دانشجوی مجرد با دامنه سنی 19 تا 33 سال (314 دختر و 246 پسر) مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد 5 دانشگاه دولتی و آزاد شهر تهران (دانشگاههای علامه طباطبائی، شهید بهشتی، امام صادق (ع)، علوم تحقیقات و امیرکبیر)، که به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند، به این آزمون پاسخ دادند. یافتهها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشان داد مقیاس ادراک عشقورزی حاوی 18 سؤال و مشتمل بر سه مقوله تأیید شده اخلاق پیروی منطقی (سؤالات 1، 2، 3، 4، 5، 6)، خود پیروی عاطفی (سؤالات 13، 14، 15، 16، 17، 18) و خود پیروی ضد اخلاقی (سؤالات 7، 8، 9، 10، 11، 12) از عشقورزی است. شاخصهای برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی روایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داد. نتیجهگیری: لذا بر اساس یافتهها، آزمون ادراک عشقورزی دانشجویان میتواند به عنوان ابزاری معتبر و روا جهت سنجش و ارزیابی ادراک عشقورزی دانشجویان مجرد ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
Aim: The aim of present research was making a test of perception of lovemaking between single students and survey of psychometric features of this tool. Methods: The research method was mixed. For this purpose, first during a qualitative study based on data-driven theory using a semi-structured interview technique, 32 students (18 girls and 14 boys) were interviewed. The sampling method was purposeful and based on theoretical saturation. The text of the interviews were identified using MAXQDA10 qualitative data analysis software. Students' coding and perception of lovemaking were identified in three categories: ethics of logical obedience, emotional self-obsession and immoral self-obsession. In the next step, based on the codes obtained from the qualitative part of the research, a questionnaire appropriate to the cultural and educational context of Iranian society was developed to measure the perception of lovemaking of single students and then 560 single students ranging in age from 19 to 33 years. (314 girls and 246 boys) Bachelor's and Master's degrees from 5 governmental and Islamic Azad universities in Tehran (Allameh Tabatabai, Shahid Beheshti, Imam Sadegh (AS), Research Sciences and Amirkabir Universities), which are in a multi-stage cluster method Were selected and answered the test. Results: The results of confirmatory factor analysis showed that the scale of love perception contains 18 questions and includes three confirmed categories of ethics of logical obedience (questions 1, 2, 3, 4, 5, 6), emotional self-obedience (questions 13, 14, 15, 16, 17, 18) and immoral self-obsession (questions 7, 8, 9, 10, 11, 12) of lovemaking. Model fit indices in confirmatory factor analysis confirmed the validity of this scale. Conclusion: Therefore, based on the findings, the students' love perception test can be used as a valid and valid tool to measure and evaluate the love perception of single Iranian students.
خلاصه ماشینی:
از اين رو، ميتوان گفت مفهوم عشق و عشقورزي بين دو جنس مخالف با رعايت شرايط فوق، در الهيات غني ديني و سيره اهل بيت عليهم السلام با مقوله ازدواج پيوند خورده و بر اين اساس مفهومپردازي شده است ، در حالي که در نگرش غربي، عشقورزي بيشتر به صورت گونه اي انتخاب در آمده که کامروايي جنسي و آسايش را به عنوان خواسته هاي اصلي طرفين رابطه برجسته و با تضعيف عنصر تعهد، حتي ازدواج قانوني را به عنوان ضرورت تحقق همسري کم رنگ و در حال از بين بردن است )علاسوند، ١٣٩٢(، بنابراين در فرهنگ غير توحيدي لزوما عشقورزي منتهي به ازدواج نخواهد بود در صورتي که عشقورزي در يک جامعه توحيدمحور به تبعيت از ساير رفتارهاي موحدانه ، بستري براي آرامشگري، تکامل و قرب الهي از طريق ميثاق غليظ بين زن و مرد بر اساس عمل صالح و مبناي دستيابي به آرامش و امنيت روحي و فکري و عيني و شکل گيري خانواده و توسعه اخلاق و عقايد و رفتار حسنه و دور شدن ارکان و اعضاي آن از اخلاق و عقايد و رفتارهاي رذيلانه ، قلمداد ميشود )صادقي و پيروزمند، ١٣٩٧(.