چکیده:
مقالهء حاضر،به بررسی نظریههای مربوط به فراگیری زبان دوم میپردازد.مباحث این مقاله،در مورد شش موضوع مهم، از جمله نظریههای فراگیری زبان دوم،رویکردهای نظریهسازی،قلمرو و شکل نظریهها و ارزشیابی آنها ارائه میشود و در خاتمه، تقسیمبندی سهگانهای از نظریههای فراگیری زبان دوم را که شامل فطرینگری،م
خلاصه ماشینی:
"مباحث این مقاله،در مورد شش موضوع مهم، از جمله نظریههای فراگیری زبان دوم،رویکردهای نظریهسازی،قلمرو و شکل نظریهها و ارزشیابی آنها ارائه میشود و در خاتمه، تقسیمبندی سهگانهای از نظریههای فراگیری زبان دوم را که شامل فطرینگری،محیطنگری و تعاملی میشود،به تفصیل مورد بررسی قرار میدهد.
محتوای این مقاله شامل حوزههای بحثی زیر است:نقش و ساختار نظریهها،رویکردهای نظریهساز،گستره(حیطه) نظریهها،شکل،ارزیابی و در نهایت طبقهبندی نظریههای فراگیری زبان دوم.
الف:ساختار و نقش نظریهها گرگ1(1989)معتقد است که:فرض این که تمام تحقیقات فراگیری زبان دوم باید در جهت توسعهء نظریهها باشد،اشتباه محض است.
لانگ(1985)بر این امر تأکید دارد که هر دو رویکرد نقاط ضعف و قوت خودشان را دارند و معتقد است که در رویکرد «تحقیق-بعد-نظریه»احتمال اشتباه کمتر است؛زیرا ادعاهای نظریهپردازانه بر پایهء شواهد تجربی استوار است؛اما نتیجهء نهایی آنها محدود و در نهایت غیر مرتبط خواهد بود و به عقیده گرگ (1989)«به نظریههای کم عمق»12منتهی میشوند.
مدل اسپالسکی شامل بیان 74 شرط یادگیری میباشد که حاصل نتایج به دست آمده از تحقیقات در حوزه فراگیری زبان دوم است.
2. نظریههای فطرتنگری فراگیری زبان دوم در این نوع تقسیمبندی،نظریهء دستور جهان شمول از چامسکی53و تئوری بازبینی از کرشن54قرار میگیرند.
از دیدگاه چامسکی،نظریهء دستور جهان شمول شامل مجموعهای از اصول ذاتی و مجرد زبانی است که برخی از این اصول،صورت پارامتر55 به خود میگیرند و فراگیری زبان دوم فقط از طریق زمینهسازی مجدد56پارامترهای جدید و به کمک اصول زبانی اولیه صورت میگیرد.
نظریهء بازبینی کرشن شامل 5 فرضیه است: الف)فرضیهء فراگیری-یادگیری:58این فرضیه معتقد است که دو سیستم جداگانه دانش،زیربنای عملکرد59زبان دوم را تشکیل میدهند."