چکیده:
فقدان مهارتهای زندگی باعث بروز رفتارهای غیرموثر و ناسازگارانه در فرد در برابر فشارها میشود .هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای مقابله با استرس و خود نظم جوییشناختی هیجانی مادران بود.
روش پژوهش: تحقیق شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گره کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مادران دارای فرزند نوجوان منطقه 3 شهر کرج که در پاییز 1398 به کلینیک روانشناسی ارمغان بهار مراجعه کردند، تشکیل داد، که حجم نمونه شامل 40 نفر از مادران دارای فرزند نوجوان منطقه 3 کرج در سال 1398 به کلینیک روانشناسی ارمغان بهار مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت جایگزین تصادفی در دو گروه (20 نفر) آزمایش و (20 نفر) کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش در 11 جلسه آموزش مهارت زندگی شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. و پس از دو ماه آزمن پیگیری نیز صورت پذیرفت. از پرسشنامه راهبردهای مقابلهای لازاروس، پرسشنامه خود نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی و کراج برای جمعآوری دادهها استفاده شد. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی و سپس تحلیل کواریانس چند متغیره MANCOVA)) استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش راهبردهای مقابلهای مسئله مدار گروه آزمایش در مقابل گروه کنترل و کاهش راهبردهای مقابلهای هیجان مدار گروه آزمایش در مقابل گروه کنترل شد (01/0P<). همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش هیجانات مثبت گروه آزمایش در مقابل گروه کنترل شد (01/0P<).
نتیجه گیری: انجام مداخلات بر اساس این رویکرد میتواند در افزایش میزان پاسخهای مقابلهای مسئله مداری، هیجانات مثبت مادران دارای فرزند نوجوان مفید باشد و به بهبود شرایط زندگی آنها کمک کند.
Introduction: Lack of life skills causes ineffective and maladaptive behaviors in the face of stress. The aim of this study was to investigate the effectiveness of life skills training on coping strategies with stress and mothers' emotional self-regulation. Methods: The research was quasi-experimental with pre-test and post-test with control node and follow-up stage. The statistical population of the present study consisted of all mothers with adolescent children in District 3 of Karaj who referred to Armaghan Bahar Psychology Clinic in the fall of 1398. The sample size included 40 mothers with adolescent children in District 3 of Karaj in 1398 to the clinic. The psychology of Armaghan Bahar was referred and were studied by available sampling method and randomly in two experimental groups (20 people) and (20 people) control. The experimental group participated in 11 life skills training sessions, while the control group did not receive any intervention. And after two months, the follow-up was done. The Lazarus Coping Strategies Questionnaire, the Garnfsky Emotional Cognitive Self-Regulation Questionnaire, and Kraj were used to collect data. Descriptive statistics were used to analyze the results and then multivariate analysis of covariance (MANCOVA) was used. Results: The results showed that life skills training increased the problem-oriented coping strategies of the experimental group versus the control group and decreased the emotion-oriented coping strategies of the experimental group versus the control group (P Conclusion: Interventions based on this approach can be useful in increasing the rate of coping responses to problem-solving, positive emotions of mothers with adolescent children and help to improve their living conditions.
خلاصه ماشینی:
لذا اين پژوهش درصدد پاسخگويي به اين مسئله است که آيا آموزش مهارت هاي زندگي بر راهبردهاي مقابله با استرس ، تنظيم شناختي – هيجاني مادران مؤثر است ؟ روش پژوهش : روش پژوهش شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و با گمارش تصادفي و مرحله پيگيري بود.
جدول (٤): نتايج تحليل کوواريانس چند متغيره آموزش مهارت زندگي بر راهبرد هاي مقابله اي (مسئله مدار)، تنظيم شناختي هيجاني Table (4): Results of multivariate analysis of covariance of life skills training on coping strategies (problem-oriented), emotional cognitive regulation متغير منابع تغيير مجموع درجه ميانگين F P مجذور مجذورات آزادي مجذورات ايتا راهبرد مقابله اي (مسئله پس آزمون 120/21 1 0/61 0/002 30/90120/21 مدار) پيگيري 119/23 1 0/58 0/002 28/8819/23 تنظيم شناختي هيجان پس آزمون ٦٦/٥٣ ١ ٦٦/٥٣ ٤١/٥٨ ٠/٠٠١ ٠/٦٦ پيگيري ٦٢/٤٣ ١ ٦٢/٤٣ ٣٩/٦٢ ٠/٠٠١ ٠/٥٩ با توجه به نتايج ارائه شده در جدول ٤، مقدار f به دست آمده براي راهبرد مقابله اي مسئله مدار در پس آزمون برابر با ٣٠/٩٠ و در محله پيگيري برابر با ٢٨/٨٨ و براي تنظيم شناختي هيجاني در پس آزمون ٦٦/٥٣ و در مرحله پيگيري ٦٢/٤٣ در سطح ٠/٠٠١ >p معنيدار ميباشد.