چکیده:
هدف پژوهشگران در حوزة ادیان مقایسهای، فهم ادیان مبتنی بر توصیف صحیح و نه مبتنی بر توصیه و عقیده است. جنبههای هستیختی، معرفتشناختی، روششناختی و روشها، چهار جنبة بههموابسته از مفاهیم بنیادین پژوهشاند. موقعیتهای متفاوت هستیشناسی (توجیه واقعیت و دیدگاه پژوهشگر دربارة جهان)، معرفتشناسی (توجیه معرفت)، روششناسی (توجیه روش) و روش (عمل پژوهش)، گفتمانهای متفاوتی را تولید میکنند که به فهم تازهای در جهان ادیان منجر میشوند.
نظریههای پژوهشی ریشه در مفروضات معرفتشناختی محققان دارند و هرچه در مواضع معرفتشناختی آنها بیشتر مداقه شود، فهم و مقایسة نظریهها و دیگر عناصر بنیادین پژوهش امکانپذیرتر خواهد بود. دو گفتمان متاخر که سهم بیشتری در نظاممندکردن رشتة دانشگاهی تاریخ ادیان داشته، بر فضای دینپژوهی معاصر استیلا دارند، عبارتاند از: گفتمان پدیدارشناسی و هرمنوتیک خلّاق با مرجعیت بلامنازع میرچا الیاده و گفتمان روش مقایسهای تاریخمدار با عنوان «گذر از الیاده» به نمایندگی جاناتان زیتل اسمیت (1938-2017). هرچند آثار فراوانی در حوزة الیادهپژوهی هست، ولی خوانش نظریات الیاده و اسمیت از منظر معرفتشناسی تازگی دارد. در ایران متاسفانه دربارة زیتل اسمیت کار چندانی انجام نشده است و او بهرغم اهمیت زیادی که دارد، همچنان در محافل دینپژوهی ناشناخته و غایب است.
Researchers in the field of comparative religions aim to understand religions based on correct descriptions, not based on advice and belief. The ontological, epistemological, and methodological aspects as well as the method dimension are four interrelated areas of the basic concepts of research. Different situations of ontology (justification of reality and researcher's view of the world), epistemology (justification of knowledge), methodology (justification of method) and method (practice of research) produce different discourses that create a new understanding in the world of religions. Research theories are rooted in the epistemological assumptions of researchers, and the more they are studied in terms of their epistemological positions, the more it will be possible to understand and compare theories and other basic elements of research. The two later discourses that have played a greater role in systematizing the academic discipline of the history of religions and dominate the contemporary theological realm are Mircea Eliade’s phenomenological and hermeneutic discourse of the creator with the undisputed authority and Jonathan Z. Smith’s method of historical comparison, "Going beyond Eliade" (1938-2017). Although there are many works on Eliade, studying Eliade’s and Smith’s theories from an epistemological point of view is a new area of research. In Iran, unfortunately, not much research has been done on Jonathan Z. Smith, and despite his great importance, he is still unknown and absent in religious circles.
خلاصه ماشینی:
بهنظر ميرسد، ارائة يکي از مناقشههاي نظري ميان اسميت و الياده، ما را با چالشهاي تئوريک تاريخنگاري دين بيشتر آشنا کند: در هستيشناسي ميرچا الياده، وجود امر مقدس براي انسان، که پيوند او را با عالم بالا برقرار ميکند، امري حياتي است که در فقدان آن، نميتوان به زندگي ادامه داد (الياده، 1973، ص53).
الياده بر اين باور است که پرداختن به تاريخ اديان در جهان جديد، اهميت خاص داشته و بر نقش خاص و مثبت آن در ايجاد يک هرمنوتيك خلاق يا روش نقد تفسيري ناظر به شرايط ديني و موقعيت وجودي آدميان تأکيد بسيار دارد.
اما معتقد بود كه فهم و تفسير پديدارهاي ديني، اگر با دغدغه فهم انسان و کشف معنا پيشرود به «سفري طولاني از طريق يک هزار تو» شبيه ميشود که دينپژوه، تنها يک مورخ نيست که مستنداتش رمزهاي يک سنگنوشته يا نسخه خطي کهن باشد، بلکه او پديدارشناسي است که بايد براي درک آنچه پژوهش ميکند و در آن زندگي كند (الياده، ۱۳۹۶، ص154-155).
اسميت ضمن آنکه الياده را به استعمار موضوع پژوهش و محو خاستگاه فرهنگي موضوع مطالعه متهم ميکند، بر اين باور است که انسانشناسي و دينپژوهي معاصر، بايد بهعنوان بخشي از سنت فلسفة تحليلي ديده شود که تمايل داشت، مفاهيم محوري نظير «ديگري بودن» در مطالعات مقايسهاي اديان را بهعنوان يک مشکل ارتباطي، در مقايسه با سنت فلسفي قارهاي مورد توجه قرار دهد كه بهنوبة خود، خواسته است تا «ديگري» را از نظر تعالي و شايد هم از لحاظ تهديد، درک نمايد (اسميت، 2004، ص214).