چکیده:
عدالت تربیتی یکی از ابعاد مهم عدالت است. از مصادیق مهم بحث عدالت تربیتی، چگونگی توزیع امکانات و فرصتهای آموزشی است. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی و تحلیل عادلانه بودن تعلیم و تربیت و توزیع امکانات و فرصتهای آموزشی و سهمیههای کنکور بر اساس اصول اساسی نظریة عدالت راولز بپردازد. برای تحقق این هدف، از روش تحلیلی ـ استنتاجی بهره گرفته شده است. یافتهها در خصوص تعاریف مختلف مفهوم عدالت و دیدگاههای ارائهشده توسط صاحبنظران، نشان داد که نظریة عدالت راولز میتواند در تحلیل مصادیق عدالت تربیتی استفاده شود. تبیین نظریة عدالت راولز، در خصوص آموزش و پرورش رایگان و سهمیههای اختصاصیافته برای ورود به مدارس نمونة دولتی، تیزهوشان یا دانشگاهها، اولا حاکی از آن است که بر اساس اصل برابری راولز، هر دانشآموزی حقی برابر جهت برخورداری از امکانات، منابع و فرصتهای آموزشی و تربیتی دارد؛ ثانیا بر اساس اصل تفاوت راولز، نابرابری بین افراد در استفاده از سهمیهبندیهای مختلف، باید بهگونهای سازماندهی شود که بیشترین نفع را برای افراد بینصیب در پی داشته باشد؛ بر این اساس لازم است به اقشاری که از برخی امکانات و تجهیزات آموزشی و شرایط دچار محرومیت بودهاند، توجه بیشتری مبذول شود. در مجموع میتوان گفت که نظریة عدالت راولز برای تحلیل سهمیههای کنکور مناسب است.
Educational justice is one of the important dimensions of justice. One of the important examples of the discussion of educational justice is the howness of the distribution of the educational facilities and opportunities. Using an analytical-inferential method this paper seeks to investigate and analyze the fairness of education and the distribution of educational facilities and opportunities and Iranian University Entrance Exam quotas based on the basic principles of Rawls's theory of justice. Regarding the different definitions of the concept of justice, the findings showed that Rawls's theory of justice can be used in the analysis of instances of educational justice. With regard to free education and quotas for admission to public model schools, the national organization for development of exceptional talents, or the universities, Rawls principle of equality say that every student has an equal right to educational facilities, resources and opportunities. Second, according to Rawls's principle of inequality, inequality between individuals in the use of different quotas must be organized in such a way as to bring the greatest benefit to the destitute. On this basis, it is necessary to pay more attention to the strata that have been deprived of some educational facilities and equipment and conditions. In general, it can be said that Rawls's theory of justice is suitable for analyzing the University Entrance Exam quotas.
خلاصه ماشینی:
تبيين نظرية عدالت راولز، در خصوص آموزش و پرورش رايگان و سهميههاي اختصاصيافته براي ورود به مدارس نمونة دولتي، تيزهوشان يا دانشگاهها، اولاً حاکي از آن است که بر اساس اصل برابري راولز، هر دانشآموزي حقي برابر جهت برخورداري از امکانات، منابع و فرصتهاي آموزشي و تربيتي دارد؛ ثانياً بر اساس اصل تفاوت راولز، نابرابري بين افراد در استفاده از سهميهبنديهاي مختلف، بايد بهگونهاي سازماندهي شود که بيشترين نفع را براي افراد بينصيب در پي داشته باشد؛ بر اين اساس لازم است به اقشاري که از برخي امکانات و تجهيزات آموزشي و شرايط دچار محروميت بودهاند، توجه بيشتري مبذول شود.
با توجه به وجود ديدگاههاي تخصصي مختلف (براي مثال: باقري، 1387؛ علمالهدي، 1391؛ سند تحول راهبردي، 1389؛ صادقزاده و همكاران، 1389) و تصميمگيريهاي عملي مهم دربارة مسائل مختلفي همچون توزيع امکانات و فرصتها و سهميهبندي ـ که به برابريها و نابرابريهاي فرصتها و امکانات در نظام آموزش عمومي و عالي کشور مربوط ميشود ـ و ابهام اجتماعي در خصوص حق افراد در بهرهمندي از امکانات و سهميهها (در ميان افراد بهرهمند يا محروم از سهميهها)، اين پژوهش بهدنبال بررسي فلسفي موضوع عدالت تربيتي از منظر نظرية عدالت راولز است که با دو اصل مهم برابري و تفاوت شناخته ميشود.
همچنين با توجه به اصول عدالت راولز ميتوان چنين نتيجه گرفت که هر دانشآموزي حقي برابر جهت برخورداري از امکانات، منابع و فرصتهاي تربيتي رايگان دارد و نابرابريهاي اجتماعي و اقتصادي در سهميهبنديهاي مختلف بايد بهگونهاي سازماندهي شوند که بيشترين نفع را براي افراد بينصيب از توزيع امکانات و فرصتهاي تربيتي و نيز نوع تعليم و تربيت در پي داشته باشد و بر اساس نظرية راولز، بايد در جهت جبران نابرخورداريهاي کساني که مواهب زيستي آنها کمتر بوده است، توجه بيشتري مبذول شود.