چکیده:
در آستانه ظهور اسلام، برده داری به صورت گسترده در شبه جزیره عربستان وجود داشت. در شرایطی که اعراب با تعصبات وتفکرات برتری نژادی خود، برای بردگان جایگاه و حرمتی قائل نبودند، اسلام با تأکید بر برابری و مساوات بین انسان ها سعی نمود با وضع قوانین مناسب و بستن سرچشمه های بردگی و آگاهی بخشیدن به مردم، با این سنت غلط مبارزه کند. در همین راستا پیامبر (ص) با سیره عملی خویش، مسلمانان را به آزاد سازی و ملاطفت با بردگان تشویق می کرد. یکی از پیامدهای فتوحات وگسترش قلمرو اسلامی پس از رحلت پیامبر (ص) در سده های اول و دوم هجری، اسارت تعداد قابل توجهی از انسان های بی گناه از ملیت های گوناگون بود که بر اثر محرومیت از آزادی های فردی و اجتماعی به صورت برده در می آمدند و در واقع ابزار زندگی خانوادههای مرفه و اشراف جامعه اسلامی بودند. این بهره کشی انسانی، سبب شد تا منش و رفتار ائمه اطهار (ع) نسبت به بردگان بر مبنای حقوق اسلامی انسانها و متفاوت با قوانین حکومتی و عرفی مرسوم جامعه عرب، خود را نمایان سازد. در این مقاله تلاش شد بر اساس آیه «وَلقدکَرَّمنا بنیآدم» با هدف نمایان کردن سیره عملی امام رضا (ع) در حفظ کرامت انسانی بردگان، مدیریت رفتاری امام (ع) نسبت به آنان با روش توصیفی- تحلیلی از طریق گردآوری اسناد و منابع کتابخانهای معتبر مورد واکاوی قرار گیرد. از اینرو لازم بود که علل و عوامل بردهداری، رویکرد اسلام نسبت به بردگان، مصاحبت حضرت با بردگان و امیدوار ساختن آنان به زندگی در سایه اسلام و آموزش و تربیت آنان مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد امام رضا (ع) با داشتن نگاهی انسانی برگرفته از مبانی اسلام به بردگان، ضمن تکریم و حمایت حقوقی و اخلاقی از آنان، با آزاد کردن و آموزش و تربیت بردگان، دیدگاه واقعی اسلام را نسبت به این قشر فاقد حقوق اجتماعی، نشان دادند. این حرکت امام رضا (ع) در جامعه عرب که تنها به تحقیر و توهین بردگان میاندیشید، نوعی راهکار عملی برای مقابله با بردهداری بود.
خلاصه ماشینی:
کليدواژه : امام رضا، برده ، مديريت رفتاري ، کرامت انساني ، سيره رضوي مقدمه با گسترش برده داري در شبه جزيره عربستان ، قبل از ورود اسلام که عواملي چون بهره کشي اقتصادي تجارت ، شهوت راني و فرزند آوري (جواد علي،١٩٧٦: ١٣٦/٥) از سوي عرب غالب و شکست ، بي خانماني اسارت (ابن هشام ، بي تا ١/ ٢٦٤)، فقر (جواد علي، ١٩٧٦ :٤٥٦/٧) و بي سرپرستي از سوي برده مغلوب بستر مناسبي را براي رواج آن فراهم مي کرد بردگان در حجاز قبل از اسلام ، پست ترين طبقه اجتماعي عرب را تشکيل مي دادند و هيچ حرمت و جايگاهي در اجتماع نداشتند به گونه اي که پس از خريد برده ريسماني را به گردنش بسته و او را مانند چهارپايان به منزل خود مي بردند (زيدان ،١٣٧٢ :٦٦١/٤).
ايشان با بيان سخنان گهربار ضمن اشاره به برابري انسان ها در نزد خداوند اعم از اينکه برده يا آزاد باشند بردگي را به عنوان يک پديده ي منفي اجتماعي معرفي کرده و سعي در بهبود وضعيت بردگان و احياي شخصيت و حفظ کرامت انساني آنان به عنوان گروهي که از وضعيت مناسبي در جامعه برخوردار نبودند، نمود و همواره در گفتارش به سايرين تأکيد داشت که :« إن الرب تبارک و تعالي واحد و الأم واحدة و الأب واحد و الجزاء بالأعمال «پروردگار پدر و مادر همه ما يکي است و پاداش افراد به اعمالي است که انجام مي دهند» (کليني ،١٣٦٢: ٨ / ٢٣٠) همچنين براي نفي باورهاي برتري نژادي مي فرمود:« اگر من گمان کنم که از اين غلام سياهي که در اينجاست به واسطه قرابت و خويشاوندي با پيامبر بهترم اشتباه است مگر اين که عمل صالحي داشته باشم که به واسطه آن بر او برتري بياورد»(صدوق ، ١٣٧٨ :٢/ ٢٣٧).