چکیده:
نقد داستان در ایران با نقدهای اخلاقی ابتدایی، که هنر و داستان را به وسیلهای برای تهذیب اخلاق تقلیل میداد، آغاز شد و رفتهرفته با ظهور حزب توده و شرایط خاص تاریخی ایران، به سمت نقدهای ایدئولوژیک، و نوعی استالینیسم تقریبا یکدست حرکت کرد. از دههی چهل با ظهور مجلات پیشرویی چون جُنگ اصفهان و ترجمهها و تألیفات افرادی چون ابوالحسن نجفی و دیگران، نظریات جدید ادبی غربی در ایران معرفی شد. رضا براهنی نیز از معدود دانشگاهیانی بود که موفق شد از فضای سنتی حاکم بر دانشگاه فاصله بگیرد و نقد و نظریههای جدید را هم در مقالات و کتابهای پژوهشیاش و هم در آثار خلاقهاش به کار بندد. اما او بر خلاف نجفی و گلشیری، که موفق شدند منظومهای منسجم از تعهد انسانمدار و فرم پدید آورند، لااقل در کتاب قصهنویسی جایی میان تعهد اجتماعی و فرمالیسم ایستاده بود. برخی روشنفکران دینی، با برکشیدن مفهوم «هنر قدسی» در سالهای پس از انقلاب، درباب مباحث مرتبط با زیباشناسی گاه دچار همین تناقض نظری شدند. ولی براهنی، هرچه از شور و هیجان انقلاب گذشت، به تئوریهای مرتبط با ساختارگرایی و فرمالیسم متمایل شد و از تعهد ستیهندهی دههی چهل، که ناگزیر در کتاب قصهنویسی به جدال فرم و محتوا میرسید، فاصله گرفت. از اینرو، میتوان گفت کتاب قصهنویسی به عنوان یکی از شاخصترین آثار براهنی نمونهای است از نقدی که در روزگار گذار از پارادایم «ادبیات متعهد» به پارادایم «هنر برای هنر» و به تبع آن فرمالیسم، شکل گرفتهاست.
The criticism of fiction in Iran began with basic moral criticisms which reduced art and fiction to a means of refining morality. With the rise of the Tudeh Party and the specific historical circumstances of Iran, it gradually moved towards ideological criticisms and a kind of almost homogeneous Stalinism. From the 1960s and with the advent of avant-garde magazines such as Jong-e Isfahan (The Isfahan Anthology) and the translations and writings of such individuals as Abolhassan Najafi and others, Western literary theories were introduced in Iran. Reza Baraheniwas one of the few academics who managed to distance himself from the traditional atmosphere of the university and apply modern criticisms and theories in his articles and research books as well as in his creative works. However, unlike Najafi and Golshiri who managed to create a coherent system of humanistic commitment and form, he stood somewhere between social commitment and formalism at least in his book entitled Story Writing. By elevating the concept of ‘sacred art’ in the post-revolutionary years, some religious intellectuals sometimes encountered the same theoretical contradiction on issues related to aesthetics. Nevertheless, the more the passion of the revolution was reduced, the more Braheni turned to the theories of structuralism and formalism and distanced himself from the combative commitment of the 1960s which inevitably led to a conflict of form and content in his Story Writing. Therefore, it can be said that as one of Baraheni’s most prominent books, Story Writing is an instance of the criticism which formed in the transition from the paradigm of ‘committed literature’ to the paradigm of ‘art for art’s sake’ and consequently formalism.
خلاصه ماشینی:
کسانی که میگوینـد محتـوا خـوب اسـت و شکل بد است یا شکل بد است و محتوا خوب است و به طور کلی به یکـی از ایـن دو اهمیت بیشتری می دهند، در درک ادبی یا مغرض و یا ناشی هستند (همان : ٩) شایان ذکر است که براهنی در دهه ی چهل ، در بخـش اصـلی مـتن کتـاب قصـه نویسـی این همانی فرم و محتوا را تنها برای شعر میپسندد و میگوید: در شعر، شکل از محتوا جدا نیست و به همین دلیل ، هرگز نمـیتـوان مـدعی شـد کـه شعری مؤمنانه به یک زبان دیگر منتقل شده است .
از این جهت ، به نظر میرسد که تنها مسأله فـرم داسـتان لـوازم چنـین کاری را فراهم میآورد (آیخن باوم ، ١٣٩٢: ٢٢٣ و ٢٢٤) در ادامه براهنی به تأثیر فلسفه ی نیچه در آشـفتگی ظـاهری هنـر مـدرن اشـاره مـیکنـد و مینویسد: «ادبیات قرن بیستم ، تصـویری از آشـفتگی اسـت ؛ حتـی بزرگتـرین شـاعران و قصه نویسان معاصر، علیه این آشفتگی قیام کرده بدان موزون ترین و منظم ترین شکل ممکـن در زمان حال را داده باشند» (براهنـی، ١٣٦٨: ٤٠١) بنـابراین براهنـی نسـبت بـه زیباشناسـی کانتی- نیچه ای هنر مدرن چندان بیگانه نیست و این آگاهی و بعدها نمود شیوه های مـدرن و تکنیک محور در کارهای خلاقانه ای او، نشان از این دارد که تکنیک در آن سـالها هـم بـرای او اساسیترین مسأله در نگارش داستان بوده است و هم اساسیترین معیار برای نقد ادبی.