خلاصه ماشینی:
"دکتر عبد الحسین زرینکوب در کتاب«شعر بیدروغ،شعر بینقاب»در تعریفی که از شعر ارائه میدهد،وزن و قافیه را از سویی و خیال انگیزی و تخیل را از سویی دیگر به محاکمه میکشاند:«در هر حال با وجود اهمیت وزن و قافیه در شعر،تعریف شعر با اینکه کلام موزون و مقفی است،چنانکه ابن خلدون هم توجه داده است،در واقع فقط نزد عروضیها درست است و از لحاظ بلاغت کافی نیست،بعضی هم قید خیال انگیز بودن را بر آن افزودهاند،اما ظاهرا این قید لازم نیست؛از آنکه هم وزن و هم آهنگی که در شعر هست،خودش خیال انگیز بوده و هم قافیه و تکرار و تجدید آن آرامشبخش است،که در خیال و عاطفه تأثیر دارد»(17) همانگونه دیده شد،ایشان به مبحث قدیمی حضور«خیال»و یا عدم حضور آن توجه زیادی ندارند و با اطمینان«قید خیال انگیز»بودن را لازم نمیدانند،چرا که به نظر ایشان همان مراد از وزن و آهنگ و قافیه مستفاد میگردد.
(22) وی تقریبا همین معنی را در کتاب«سیری در شعر فارسی»تکرار کرده است:در این(چهار مقاله)مخصوصا دو مقالهء اولش که شامل بحث در شعر و شاعری و صناعت دبیر است،از جهت اشتمال بر روایات و داوریهای ادبی ارزش خاصی دارد و اینکه در تعریف شعر و بیان ماهیت آن به اقوال حکما توجه داشته است از ویژگیهای آن محسوب میشود.
دکتر خسرو فرشیدورد دربارهء«چهار مقاله»نظری منفی دارد؛نوشته است:«نظامی عروضی از آنهایی بوده است که با دیدی محدود برای شعر و شاعری قواعد و آیین نامههایی وضع کرده است که پیش از آنکه بکار همهء شاعران آید،تنها به درد *نظامی آگاهی از قواعد شعری از قبیل عروض و قافیه،تبحر در مشاهده،شناخت و حفظ شعر پیشینیان،بهرهمندی از انواع علوم،آداب معاشرت نیکو و بدیههسرایی را از جمله شرایط شاعر دانسته است."