چکیده:
زمینه و هدف: قصهها، افسانهها و اسطورههای ادبیات کهن ایرانی، پشتوانۀ غنی ادبیات نمایشی بشمار میروند. شاهنامه به لحاظ ابعاد زیباییشناسانه و ویژگیهای ساختاری و زبانی، قابلیت و کارکردهای ارزشمندی در حوزۀ هنرهای نمایشی دارد. این اثر براحتی میتواند منبع الهام و بستر مهمی برای شکلگیری و تحول تئاتر ایرانی باشد. هدف این پژوهش بررسی دو داستان سیاوش، و بیژن و منیژه از شاهنامه و شناخت عمیقتر از ویژگیهای سبکی شاهنامه است که میتواند در تبدیل آن به اثری نمایشی موثر باشد.
روش مطالعه: روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و داده یابی آن کتابخانه ای است.
یافته ها: شاهنامه یکی از برجستهترین و زیباترین نمونههای ادبیات کلاسیک ایران و جهان است که با ارائۀ بهترین تصویرسازیها، مخاطب خویش را یاری کرده تا خود را در میانۀ داستان تصور کند و با کنار هم قرار دادن ابیات، روند داستان را همچون فیلم و نمایشی بوضوح درک کند.
نتیجه گیری: هر دو داستان سیاوش، و بیژن و منیژه دارای تمامی عناصر دراماتیک هستند و قابلیت صددرصد را برای تبدیل شدن به نمایشنامه یا فیلمنامه دارا هستند. در این دو داستان بلند شاهنامه، عناصر پیرنگ، شخصیتپردازی، گفتوگو، صحنه و مکان، اوج، پیچیدگی، کشمکش، بحران، و تعلیق بوضوح و هنرمندی هرچه تمامتر حضور دارند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Stories, legends and myths of ancient Iranian literature are considered as a rich support of dramatic literature. Shahnameh, in terms of aesthetic dimensions and structural and linguistic features, has valuable capabilities and functions in the field of performing arts. This work can easily be a source of inspiration and an important platform for the formation and evolution of Iranian theater. The purpose of this study is to study the two stories of Siavash, and Bijan and Manijeh of Shahnameh and a deeper understanding of the stylistic features of Shahnameh that can be effective in turning it into a play.
METHODOLOGY: The method of this descriptive-analytical research and data retrieval is library.
FINDINGS: Shahnameh is one of the most prominent and beautiful examples of classical literature in Iran and the world that by providing the best illustrations, has helped its audience to imagine themselves in the middle of the story and by putting verses together, the process of the story Understand clearly like a movie and a show.
CONCLUSION: Both Siavash, Bijan and Manijeh stories have all the dramatic elements and have the ability to become a play or a script. In these two long stories of Shahnameh, the elements of plot, characterization, dialogue, scene and place, peak, complexity, conflict, crisis, and suspension are clearly and artistically present.
خلاصه ماشینی:
قابليت هاي نمايشي شاهنامۀ فردوسي (با مطالعۀ موردي داستان بيژن و منيژه و سياوش ) ام البنين دشتي رحمت آبادي، محبوبه ضياءخداداديان *، بتول فخراسلام ، مهدي نوروز گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد نيشابور، دانشگاه آزاد اسلامي، نيشابور، ايران .
سودابه : پديدار شدن اين زن «ماهروي ، کامجو، و سو سه گر و بيباک» و به تعبير برخي پژوهندگان (درآمدي بر اندي شه و هنر فردو سي، حميديان : ص ٢١٥)، شرورترين و نابکارترين زن در همۀ ادوار شاهنامه ، در ماجراهاي دا ستان ، در ست در زماني صورت ميگيرد که دا ستان در سير آرام و يکنواخت مرحلۀ آغازين خود، نياز به رانه اي جه شي دارد: اندکي پس از مرا سم ا ستقبال درباريان از بازگ شت سياوش ، در لحظه اي که کاووس و سياوش در خلوتگاه دربار نشسته اند: يــکــي روز کــاووس کــي بــا پســـــر نشـــســــتــه کــه ســــوداوه آمــد ز در (شاهنامه ، ص ١٢٦) اين نقش ويژة سودابه در شتابنده کردن ضرباهنگ داستان زماني به اوج ميرسد که او درپي رويگرداني سياوش ، تهديد جنون آســا و ويرانگر خود را عملي ميکند: تهمت ســوءقصــد ســياوش براي تجاوز به او که آزمون کشــندة گذشتن از آتش (ورگرم ) را بدنبال ميآورد که از نظرگاه درام شناسي يکي از دراماتيکترين صحنه ها به اعتبار جلوة ظاهر و تعليق آن است .
cm : Respnsible authr ) Batl Fakhraslam: Assistant Prfessr, Department f Persian Language and Literature, Neishabur Branch, Islamic Azad University, Neishabur, Iran (Email: Bt_Fam12688@yah.