چکیده:
چین طی چند دهه اخیر با حفظ ساختار نظام سیاسی، استفاده از مزایای داخلی و سیاست درهای باز در حوزه اقتصادی به رشد اقتصادی چشمگیری دست یافت. با وجود اشتراک منافع بالای ایران و چین در مواجهه با تهدیدات منطقهای و بینالمللی، روابط راهبردی و پایداری بین طرفین به وجود نیامده است. درواقع سؤال اصلی شناسایی و بررسی متغیرهای اصلی روابط ایران و چین در ایجاد روابط راهبردی دوجانبه برای کسب منافع بیشتر است. در این پژوهش، با نگاهی دوجانبه از منظر ایران و چین و استفاده از الگوی نظری «وابستگی متقابل»، چارچوب راهبردی روابط بلندمدت بین دو کشور ترسیم شده است. بررسی تحلیلی ـ توصیفی، بسترهای همکاری دو کشور در سه بعد انرژی، ترانزیت و امنیت را بهمنظور شکلدهی چارچوب راهبردی بین طرفین بیان میکند. ازاینرو شناسایی مؤلفههای کلیدی شکلدهنده روابط راهبردی ایران و چین مسئله اصلی است. فرضیه مبنایی، وجود متغیرهای ترانزیت، انرژی و امنیت بسترهای همکاری دو کشور است. سه مزیت نسبی ایران شامل تأمین انرژی پایدار، دسترسی امن ترانزیتی به آسیای میانه و شرق مدیترانه و ایجاد امنیت در جغرافیای اسلامی، توأمان، سه نیاز اصلی چین برای حفظ چرخه ثبات و رشد اقتصادی در دهههای آینده است؛ در مقابل، تأمین زنجیره ارزش افزوده مشتقات انرژی، تکمیل زیرساختهای ترانزیتی و تسهیل دسترسی به منابع مالی مزایای چین برای اقتصاد ایران محسوب میشود.
Over the past few decades, China has been able to achieve significant economic growth by maintaining the structure of its political system, exploiting domestic benefits, and pursuing an open-door policy in the economic sphere. Despite the common interests of Iran and China in the face of regional and international threats, strategic and stable relations have not been established between the two sides. In fact, the main question is to identify and examine the main variables of Iran-China relations to establish strategic bilateral relations for greater benefits. In this study, with a bilateral perspective from the perspective of Iran and China and using the theoretical model of "interdependence", the strategic framework of long-term relations between the two countries has been drawn. Analytical-descriptive study indicates the existence of cooperation between the two countries in three dimensions of energy, transit and security to form a strategic framework between the parties. Therefore, the main issue of the article is to identify the key components that shape the strategic relations between Iran and China. The basic hypothesis is the existence of transit, energy and security variables as bases for cooperation between the two countries. The results indicate that Iran has three comparative advantages, including sustainable energy supply, secure transit access to Central Asia and the Eastern Mediterranean, and security in the Islamic geography. In contrast, supplying value-added energy derivatives, completing transit infrastructure, and facilitating access to finance are seen as China's benefits to Iran's economy.
خلاصه ماشینی:
همان طور که در پژوهش «عوامل تعيين کننده روابط ايران و چين » مطرح شده ، همکاري چين با طرف هاي غربي مهم ترين عامل محدودکننده روابط ايران و چين خواهد بود که در اين نوشتار مورد توجه قرار گرفته است (شريعتينيا، ١٣٩١: ٢٠٦-١٨٠).
درعين حال همچنان اين سؤال مطرح است که بهترين الگوي اقتصادي و سياسي براي تنظيم روابط بين ايران و چين در وضعيت فعلي چيست ؟ آيا اين الگو ميتواند بر منافع اقتصادي دو کشور حاصل از تعادل همکاري ـ همکاري تکيه کند؟ يا اينکه اين احتمال وجود دارد تا هريک از طرفين به دليل وجود برخي از انگيزه ها، راهبرد عدم همکاري را انتخاب کنند.
نکته متمايز پيشرو پرداختن به چگونگي تحقق روابط متقابل ميان ايران چين با تمرکز بر نيازهاي اصلي طرفين است ؛ ازاين رو علاوه بر طرح زمينه هاي همکاري طرفين درباره انرژي، ترانزيت و امنيت به نيازهاي دو کشور براي کسب منافع بيشتر نيز پرداخته شده است .
وجود تأمين انرژي پايدار، دسترسي امن ترانزيتي به آسياي ميانه و شرق مديترانه و ايجاد امنيت در جغرافياي اسلامي به عنوان مزاياي ايران و سه نياز اصلي چين براي حفظ چرخه ثبات و رشد اقتصادي در دهه هاي آينده از مصاديق نياز طرفين به يکديگر بوده که کاربست نظريه وابستگي متقابل و استفاده از نظريه بازيها به تحقق همکاري راهبردي ميان دو کشور منجر ميشود.
از الزامات تحقق وابستگي متقابل ، همکاري دوجانبه کشورها با توجه به مزاياي آنها در ابعاد مختلف است ؛ در ادامه به الزامات رشد اقتصادي پايدار چين يعني دسترسي به انرژي، خطوط ترانزيتي امن و امنيت در جغرافياي اسلامي و نقش ايران در اين زمينه ها پرداخته شده است .