چکیده:
مقاله «بازتاملی در دلالت آیه ۳۰ سوره روم بر تغییرناپذیری فطرت»، دیدگاه رایج در تفسیر این آیه را به چالش میکشد و به این نتیجه میرسد که اساسا این آیه ناظر به مسیله «ثبات یا تغییرپذیری فطرت» نیست؛ بلکه مراد آیه، نفی هرگونه «تبدیل» در «آفرینشگری» خداست و معنای آیه فطرت آن است که آفرینش خداوند، قانونهایی دارد که هیچگاه دستخوش تبدیل نمیشود. این نوشته از دیدگاه رایج در تفسیر آیه ۳۰ سوره روم که این آیه را دال بر تبدیلناپذیری فطرت میداند، دفاع میکند و نشان میدهد که این دیدگاه منافاتی با اثرپذیری فطرت از عواملی چون تعلیم، تربیت و رفتار ندارد و از تحقق تغییر در مقتضیات ذات فطری انسان نمیتوان بر تبدیلپذیری هویت ذاتی فطری انسان استدلال نمود و آیات مسخ، دلالتی بر زوال فطرت در انسانهای مسخشده ندارد و اگر آیه فطرت را دال بر نفی هرگونه تبدیل از «آفریدن خدا» فرض کنیم، باز هم این آیه دلالت بر آن دارد که فطرت تبدیلناپذیر است.
خلاصه ماشینی:
این نوشته از دیدگاه رایج در تفسیر آيه 30 سوره روم که این آيه را دال بر تبدیلناپذيری فطرت میداند، دفاع میکند و نشان میدهد که این ديدگاه منافاتی با اثرپذيري فطرت از عواملي چون تعليم، تربيت و رفتار ندارد و از تحقق تغيير در مقتَضَیات ذات فطری انسان نمیتوان بر تبدیلپذیری هویت ذاتی فطری انسان استدلال نمود و آیات مسخ، دلالتی بر زوال فطرت در انسانهای مسخشده ندارد و اگر آیة فطرت را دال بر نفي هرگونه تبديل از «آفريدن خدا» فرض کنیم، باز هم این آیه دلالت بر آن دارد که فطرت تبدیلناپذیر است.
فطرت، سرشت، آية فطرت، نقد تغييرناپذيري فطرت، ثبات فطرت مقدمه صاحبان رویکرد رایج در انسانشناسی قرآنی معتقدند، در عین اینکه فطرت مقوِّم ذاتی همة انسانهاست، نور هدایتگر آن ممکن است بر اثر حجاب عصیان و اخلاق و ملکات غیرانسانی، کمفروغ و حتی خاموش گردد؛ اما ضعف یا زوال فروغ فطرت، هرگز بهمعنای نابودی اصل وجود آن در انسان نیست؛ چنانکه حتی شقیترین انسانها که بیشترین فاصله را از خلقیات و ملکات انسانی پيدا كردهاند یا حتی دچار عذاب دردناک مسخ گشتهاند، هرگز هویت فطری انسانی خویش را از دست نمیدهند و به غیر انسان تبدیل نمیگردند (طباطبائی، 1390، ج1، ص208؛ مطهری، 1379، ج 15، ص902؛ جوادی آملی، 1392، ص24-28).
در این موضع هم سبب ابهام، کاربرد واژة «فطرت» است بدون آنکه بیان شود مراد از آن، کدام یک از این دو امر است: «ذات فطری انسان» یا «مقتضَیات ذات فطری انسان»؟ اگر از این تعابیر متشابه، چنین اراده شود: «از آن جهت که فطرت (بهمعنای ذات فطری انسان) امري ثابت و تغييرناپذير است، بايد ملتزم شد که عواملي همچون تعليم و تربيت، محيط، رفتار خود فرد، رفتار ديگران و...