چکیده:
فقه امامیه برای دفع هرگونه استیلاء و سلطۀ دشمنان شریعت، باب جهاد را گشوده است که بالأصاله جنبه دفاعی داشته و بالعرض، جنبه تهاجمی دارد. دفاع در برابر متجاوز در شرایط نبود امکانات نظامی مناسب، شکل خاصّی به خود می گیرد که عملیّات استشهادی از مصادیق بارز آن است. عملیّات استشهادی، روش جدیدی است که برای مقاومت و رویارویی با دشمن اسلام با وسایل و ابزار جدید کشنده، با قصد قربه الی الله انجام می شود، و عامل آن یقین یا ظنّ غالب دارد که خودش نیز در جریان عملیّات به شهادت می رسد. از آنجایی که عملیّات استشهادی از لحاظ شکلی با انتحار شباهت دارد بدین سبب در اندیشه برخی از صاحبنظران فاقد مشروعیّت است.
پژوهش حاضر با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با واکاوی کتب فقهی و پژوهش های مختلف و بررسی ادلّه و مبانی فقهی مخالفان عملیّات استشهادی، به این نتیجه دست یافته است که اقدامات شهادت طلبانه ضمن تفاوت با انتحار، از مشروعیّت برخوردار بوده و دلایل مطرح شده از سوی مخالفان، به لحاظ تفاوت در قصد و هدف، خروج موضوعی دارد.
Imami jurisprudence, in order to repel any domination and domination of the enemies of Sharia, has opened the door to jihad, which has both a defensive aspect and an offensive aspect. Defense against the aggressor in the absence of adequate military facilities takes a special form, of which martyrdom operations are obvious examples.Martyrdom operation is a new method that is carried out to resist and confront the enemy of Islam with new deadly tools, with the intention of approaching God, and the perpetrator has a prevailing certainty or suspicion that he himself will be martyred during the operation. Since the martyrdom operation is similar to suicide in form, it has no legitimacy in the minds of some experts.The present study, by analytical and library method and by analyzing jurisprudential books and various researches and examining the jurisprudential arguments and principles of the opponents of martyrdom operations, came to the conclusion that martyrdom actions, while different from suicide, have legitimacy and the reasons given are: Opponents, in terms of differences in intent and purpose, have a thematic exit.
خلاصه ماشینی:
(319 :1382 ٣-٣- استدلال به آيه سوم کشته شدن و عمليات استشهادي در راه خدا نه تنها در معرض نابودي قرار گرفتن نمي باشد بلکه مصداقي از مقاومت و استقامت الهي است و اقدامات شهادت طلبانه با توجه به خروج موضوعي و حکمي نسبت به آيۀ فوق ، مشمول نهي آيۀ مذکور نيست .
از اينرو، عمليات استشهادي که همان فدا نمودن جان در برابر کفار متجاوز است نيز اگر به قصد قربت و براي دين خدا و تحقق آرمان الهي و دفاع از سرزمين هاي اسلامي و عزت مسلمانان و ضربه زدن به دشمنان باشد صحيح بوده و شهيد در راه خداست ، ولي اگر انگيزه هايي غير از اين موارد، موجب اقدام به آن شود خودکشي و انتحار محسوب مي شود و تنها هدف منتحر راحت شدن از مشکلات روحي است و اين اقدام کوچک ترين تأثيري در رشد معنوي و روحي جامعه نخواهد داشت (ورعي، ١٣٨٢: ٣٢١) و عامل آن مورد نکوهش و مبغوض خداوند است .
٢- وجه استدلال به آيۀ دوم اين است که اين آيه بر حرمت قتل نفس دلالت دارد و کشتن خود و يا ديگري هر دو مشمول قتل نفس شده و عمليات استشهادي نيز مصداقي از خودکشي تلقي خواهد شد و در نتيجه ، مشروعيت ندارد.
نقد استدلال به آيه سوم : کشته شدن و عمليات استشهادي در راه خدا نه تنها در معرض نابودي قرار گرفتن نمي باشد بلکه مصداقي ازمقاومت و استقامت الهي است و اقدامات شهادت طلبانه با توجه به خروج موضوعي و حکمي نسبت به آيۀ فوق ، مشمول نهي آيۀ ياد شده نيست و اين ديدگاه مشترک مشهور فقهاي اماميه و اهل سنت است .