چکیده:
بهرغم آنکه در دو دهۀ اخیر، نظر و نظریههای مختلفی، پیرامون ابعاد زبان قرآنی، مطرحشده، اما مهمترین چالش روششناختی این دیدگاهها، انگارۀ تکبُعدی بر چگونگی مطالعۀ آن است. این مقاله، با اتخاذ رویکردی تحلیلی و با الهامگیری از نگرش سیستمی، نوعِ مطالعۀ «زبان قرآنی» را بهمثابه یک «سیستم»، پیشنهاد و ضرورتی اجتنابناپذیر میداند. گسترۀ مطالعۀ سیستمی به ساختار زبان قرآنی، با عطف نظر به مرزشناسی مفهومیِ میان«سیستم» و «زیرسیستمها» از یکسو، و روابط گوناگونِ مصداقی آنها از سویی دیگر، در ابعاد «کلان متن»؛ «سورهها»؛ «آیهها»؛ «جملهها» و «واژگان» قابلگسترش است. تلفیق عناصر و روشهایِ مختلف زبانی در کاربستهای قرآنی، اساساً بیانگر یک «نظام فکری شبکهای- سیستمی» است که در کنار التزام به درهمتنیدگی اجزای آن، از «وحدت سیستمی» نیز برخوردارند. ارتقایِ مطالعهیِ زبان قرآنی بهمثابه «سیستم»، نهتنها موجب «روشمندسازی فهم صحیح و جامع» نسبت به مفاهیم و آیههای قرآنی در آوردگاه تفسیری میشود بلکه امکانِ انعطاف و بازتولید معنایِ نوینی را از درون خودِ بافت زبانی آن، به ارمغان میآورد.
Although various theories have been developed about the dimensions of the Qur’anic Language in last two decades, the most significant methodological challenge of these theories is one-dimensional aspect of studying the Qur’an. Using analytical and systematic approach, this article tries to conceptualize a new form for studying “Qur’anic language” as a “system” that is an inevitable necessity. Having regard to conceptual distinguish between systems and subsystems from one hand, and different objective relationships from another hand, systematic studying of Qur’anic language can be extended to “macro texts”, “surahs”, “verses”, “sentences” and “vocabularies”. The combination of different elements and linguistic methods in Qur’anic contexts basically indicates “an intellectual networking-systemic” as well as its components’ interrelationships that at the same time maintains its systematic unity. Promoting the study of Qur’anic language to a system, with regard to interpreting concepts and Qur’anic verses, not only make its correct and comprehensive understanding systematic, but also can create flexibility as well as new meaning from its own linguistic context.
خلاصه ماشینی:
رهيافتي بر مطالعۀ ساختار زبان قرآني به مثابه "سيستم " 1 حسين جدي (تاريخ دريافت مقاله : ١٤٠٠/٩/١٦- تاريخ پذيرش مقاله : ١٤٠٠/١٠/٢٠) چکيده به رغم آنکه در دو دهۀ اخير، نظر و نظريه هاي مختلفـي ، پيرامـون ابعـاد زبـان قرآنـي ، مطرح شده ، اما مهم ترين چالش روش شناختي ايـن ديـدگاه هـا، انگـارٔە تـک بعـدي بـر چگونگي مطالعۀ آن است .
لذا براي زبان اساسـا چنـد ويژگي، حائز اهميت است : الف ) صرفا به يک واژه (در سطح مفردات ) که حکايتگر لفظ و معنايي باشد، «زبان » گفته نميشود، بلکه بـه «مجموعـه اي از الفـاظ و معـاني» (در سـطح مرکبات ) که حاکي پيـامي بـه مخاطـب باشـند، قابـل اطـلاق اسـت ؛ ب ) در چيسـتي و چگونگي وجه ارتباطي زبان ، علاوه بر وجود گوينده يـا فرسـتنده ، دو ضـلع ديگـر يعنـي «متن / پيام » و «مخاطب و گيرنده » نيز، نقشي انکارناپذير دارند؛ ج ) «زبـان » داراي سـاختار و قواعدي نظام مند شده است (متشکل از لفظ و معنا= دال و مـدلول )؛ يعنـي، محتـوايي مملو از نشانه ها و نمادهاست که بر اهداف و مقاصد گونـاگوني مـيتواننـد دلالـت کنـد؛ چ )کارکرد«الفاظ » نوعا نقش حکايتي و نشانگي«معنا» را افاده ميکنند که در يـک فرآينـد جمعي، به عنوان عناصر اصلي «زبان » تلقي ميشوند؛ د) «زبان » ابزار ارتباط و انتقـال پيـام در ميان انسان ها و ساير پديده هاي هستي اسـت و بـه نـوعي نقـش واسـطه گـري ميـان فرستنده و گيرنده را ايفا ميکند.