چکیده:
دولتهای صفویه و قاجار از لحاظ نوع ساخت سیاسی، نهاد حاکمیت و پایگاه اجتماعی دارای ویژگیهای منحصربهفردی هستند. از دوران صفویه، ویژگیهای دولت ایرانی مبین نهادها و سنتهای سیاسی سنتی بود. این رویه تا دورۀ جدید و حکومت قاجار ادامه داشت. اما با ورود ایران در اواخر قاجار به عرصههای جهانی، دولت نیز متأثر از این ارتباط شد و با روی کار آمدن خاندان پهلوی، حکومت مطلقه شکل گرفت. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که دولتهای صفویه و قاجار بهلحاظ ساخت سیاسی و پایگاه اجتماعی چه تفاوتها و شباهتهایی دارند؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که بهلحاظ ساخت سیاسی، دولت در دوران صفویه از نوع پاتریمونیالیسم، اما در عصر قاجار از نوع پاتریمونیالیستی در حال گذار است. لذا هرچند هر دو دارای نهادهای حاکمیت مشابه بودند، اما تحول دولت در این دو دوره که ناشی از تغییرات بافت اجتماعی و طبقاتی در ایران است ساخت قبیلهای حکومت را به نوعی حکومت بوروکراتیک هدایت میکند.
The Safavid state created a kind of government in Iran with elements such as a separate territory and a Shi'ite religion originated from the Sufi way and persisted over the centuries. From the Safavid period to Qajar, the Iranian state had atributies that were Expresses traditional political institutions and traditions. This procedure continued until the new era and the end of Qajar rule. The research hypothesis is that the Safavid government conformed to the model of the Soltani order. The Qajar dynasty also possessed the traditional and authoritarian character of the Safavid dynasty. Because it coincided with the era of Western military and economic domination of the world, the construction of a state in Iran was also influenced by its civilization, and political institutions evolved. In this regard, the present research deals with the characteristics of the political construction of the state in the triennial period. Also, the social and class characteristics that led to the formation of specific models of government in Iran are reviewed.
خلاصه ماشینی:
اما با ورود ايران در اواخر قاجار به عرصه هاي جهاني، دولت نيز متأثر از اين ارتباط شد و با روي کار آمدن خاندان پهلوي، حکومت مطلقه شکل گرفت .
١٠٥)؛ هرچند برخي ديگر از محققان معتقدند طرح نظريۀ شکل گيري دولت ملي در دورران صفويه بيشتر از جانب نظريه پردازان غربي مطرح شد و با شواهد تاريخي تطبيق نميکند (سالاري، ١٣٩٣) باوجوداين مي توان گفت تا قبل از صفويه ، خليفه ، رهبر کل امپراتوري اسلامي بود و بر سرزمين هاي فتح شده براساس نظام والي، حکومت ميکرد.
مقالاتي چون «تبيين و تحليل نقش طبقات اجتماعي در فرايند تمدني دولت صفوي» (کشاورز و همکاران ، ١٣٩٦)، «منابع قدرت اجتملاعي، ساختار دولت و روابط خارجي قاجار» (حاجي يوسفي و محمديان ، ١٣٩٧)، «مراحل تحول سه گانآة دولت در ايران دوران ناصرالدين شاه قاجار» (احمدزاده ، ١٣٩٦) در زمينۀ ساخت سياسي دولت هاي صفويه و قاجار مطالبي را مطرح کرده اند که هيچ کدام جنبۀ مقايسه ندارد.
در يک مطالعۀ مقايسه اي «بررسي تطبيقي روش شناسي فقها در مواجهه با مسئلۀ گسست دولت و ملت در ايران ، در دوره هاي صفويه ، قاجار و معاصر» (آزادي و ابراهيميپور، ١٣٩٨) نيز به ويژگيهاي ساخت سياسي اين دو دولت پرداخته نشده است .
با اين حال اصلاحات حکومت مرکزي در زمينۀ ايجاد بوروکراسي، تأسيس امکانات مخابراتي بين شهري و رشد سرمايه گذاري خارجي و شهرنشيني به ويژه در تهران زمينه هاي لازم را براي تغيير دولت و تحول در ساخت اجتماعي فراهم ميساخت .