چکیده:
رموز اشراقی شاهنامه، عنوان کتابی است از بابک عالیخانی (تهران، موسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران، 1400، 564 صفحه) که در آن به شرح ابیات و حل رموز داستان سیاوخش با استفاده از تفسیرهای عرفانی پرداخته است. گرچه منعی برای تاویل و تفسیر شاهنامه از دیدگاههای مختلف وجود ندارد اما پیش از هر تفسیری، توجه به ویژگیهای ژانر حماسه اهمیت دارد. ضروریست که برای چنین تفسیرهایی دست کم سه معیار را مد نظر قرار داد: بررسی شاهنامه در بافت فرهنگی و تاریخیای که از آن برآمده است؛ تشخیص دادن و تمایز قائل شدن میان سخنان فردوسی به عنوان سرایندۀ شاهنامه، و آنچه در منابع شاهنامه آمده و او آنها را بهنظم کشیده است؛ و در نظر گرفتن ضوابط متنشناسی و نسخهشناسی. بهنظر میرسد نویسندۀ کتاب رموز اشراقی شاهنامه به هیچیک از این معیارها پایبند نبوده و حاصل آن کار، شکل دادن به متن شاهنامه طبق پیشفرضها و تفسیرهای عرفانی است.
خلاصه ماشینی:
کتاب مشتمل است بر «سخن نخست» و دو بخشِ کلّی: یکی شرح ابیات داستان سیاوخش که مشتمل است بر متن داستان بر مبنای تصحیح خالقی مطلق و شرح بیتها که غالب قریب به اتفاق آنها برگرفته از یادداشتهای شاهنامه باز هم به قلم خالقی مطلق و شرح میرجلالالدّین کزّازی در نامۀ باستان است؛ بخش دوم مشتمل است بر موضوع اصلی کتاب، یعنی حل رموز داستان سیاوخش که خود شامل مقدمه و هشت فصل است، بدین شرح: در سایۀ سیمرغ، نور سکینه، انسان قدیم، صلح کل، فتوّت، تأسیسِ شهر، شهادت و سوگواری و درخت خسروانی.
دوم اینکه ضبط مختارِ پژوهنده (بینا و روشنروان) در هیچ نسخهای نیست و از تراوشهای ذهن اوست؛ سوم اینکه برخلاف گفتۀ پژوهنده، در 4 بیت دیگر شاهنامه گمان با زوان قافیه شده است: ز من خواست پیمان و دادم زوان که هرگز نباشم بر او بدگمان4 همه برگشادند گویا زوان که اکنون که نزدیک شد بدگمان (فردوسی، 1393: 7/425/4110) اگر بدگمانی گشاید زوان تو تیزی مکن هیچ با بدگمان (همان: 8/305/3927) مباشید جز یکدل و یکزوان مگویید کز ما که شد بدگمان (همان: 7/356/3222) از نظر پژوهندۀ ما، پس باید در همۀ بیتهای بالا نیز تصرف کرد و قافیهها را به سامان آورد، آن هم نه بر اساس نسخهبدلها، بلکه بر اساس تراوشهای ذهنی خود، زیرا بیشتر ضبطهای مورد بحث اصلاً نسخهبدل ندارند.
پژوهنده گذشته از آنکه به خطا گمان کرده نهان و جان قافیه نمیشوند، در فصل اصلی کتاب آنجا که به تفصیل دربارۀ فتوّت به بحث میپردازد و سیاوخش را از اهل فتوّت میداند، دوباره به همین بیت بازمیگردد و دلیل دیگری میآورد برای نادرستی ضبط «از بیم جان»، بدین شرح: «صورت «سیاوش بپرسیدش از بیم جان»، «با روح فتوَّت سیاوش نیز بهکلّی تعارض دارد.