چکیده:
این پژوهش با هدف تبیین و تحلیل مولفههای ارتباطی مدیران با زیردستان در رویکرد دینی انجام شد. روش تحقیق کیفی بود که از رویکرد تحلیل مضمون به منظور استخراج مضامین مورد نیاز از منابع دینی مرتبط با ارتباطات استفاده شده است. جامعۀ آماری این تحقیق شامل کتب (قرآن کریم و نهجالبلاغه) و مقالات در حوزة اسلام و سیرة معصومین(ع) بود. نمونة آماری نیز کتب و مقالات علمی در حوزة یادشده بودند. در مرحلة نخست کدگذاری توصیفی به عنوان مضامین پایهای صورت گرفت و در مرحلة کدگذاری تفسیری مضامین پایه طبقهبندی شد که آنها را مضامین سازماندهنده گویند. آخرین مرحله، تعیین مضمون فراگیر بود که همة مضامین پیشگفته را در بر میگیرد. در نهایت این پژوهش منجر به شناسایی 56 مضمون توصیفی و 18 مضمون سازماندهنده و 6 مضمون فراگیر شد. از مولفههای اصلی به تقویت سعة صدر، شایستهسالاری، و دوری از تکبر میتوان اشاره کرد.
This study was carried out to explain and analyze the components of manager-subordinate communication from Islamic perspective. A qualitative thematic analysis was adopted to extract the required communication-related themes from religious sources. The statistical population of this study was comprised of books (including the Quran and Nahj al-balagha) and articles in the domain of Islam and the Infallibles’ (a) conduct, from which a sample of books and research articles were selected. In order to extract the themes, first the descriptive coding of basic themes was carried out. Then, in the interpretive coding stage, the basic themes were categorized into organizing themes. Finally, the determination of comprehensive themes – which covered all previous themes – was done. Data analysis led to the identification of 56 descriptive themes, 18 organizing themes, and 6 comprehensive themes. The main components included the enhancement of tolerance, meritocracy, and avoidance of arrogance.
خلاصه ماشینی:
از طرفي، مديران نيز دريافته اند کـه ارتباط مؤثر با منابع انساني و درک انگيزه هاي ارتباطي کارکنان در توفيق آنان براي دستيابي به اهداف طراحيشدة سازمان عامل مؤثري است (رضـائيان ١٣٧٩: ٢٨٤).
از آنجا که آموزه هاي ديني مـا راهگشـاي همۀ نيازهاي بشر است و در زمينۀ رفتار حرفه اي و ارتباطات نيز دستورهايي دارد که مـا را بـه ارائۀ راهکارهايي جهت نهادينه کردن اصول ارتباطي در سازمان ها هدايت ميکنـد (مصـطفي و قدسي ١٣٩٣)، هدف پژوهش حاضر تبيين شيوة ارتباطات صحيح با زيردستان بر مبناي رويکرد ديني بود.
فاطمينسب و محمودزاده (١٣٩٦) در مقاله اي با عنوان «بررسي تأثير ارتباطـات سـازماني بـر تسهيم دانش در شرکت راه آهن جمهوري اسلامي ايران » بيان ميکننـد کـه ارتباطـات نظـامي براي هماهنگي و يکپارچه سازي و ايجاد زمينۀ مشـترک بـراي فعاليـت سـازمان و در نهايـت افزايش بهره وري سازمان است و همچنين بر آن انـد کـه ارتباطـات اثـربخش منجـر بـه ارائـۀ اطلاعات مناسب ، صحيح ، کامل ، سريع ، و به هنگام و تسهيم دانش ضمني در لايه هاي مختلف سازمان ميشود و زمينۀ اتخاذ تصميمات مناسب به وسيلۀ مديران را فراهم ميآورد.