چکیده:
یکی از اصول لاینفک در علم اقتصاد، کمیابی و محدودیت منابع می باشد. از این جهت تخصیص بهینه منابع محدود، به خصوص در مناطق عقب مانده یا کمتر توسعه یافته که با کمبود نسبی امکانات تولید مواجه می باشند، به عنوان یک هدف کلی، باعث شده تا استراتژی رشد نامتعادل در مقابل استراتژی رشد متعادل تعریف و به کار گرفته شود. برای دستیابی به رشد مستمر و توسعه پایدار اقتصاد، به بهره برداری بهینه از منابع تولیدی نیاز است. یکی از مهمترین و حساسترین منابع رشد و توسعه، نیروی انسانی است. نیروی انسانی نقش دوگانه ای در برنامه ریزی های اقتصادی ایفا می کند، زیرا به عنوان عامل توسعه و نیز هدف آن مطرح می شود. از آنجایی که مسائل مربوط به نیروی انسانی، جنبه اقتصادی و غیراقتصادی دارد، در برنامه ریزی های کلان کشور اهمیت بسیاری یافته است، به طوریکه می توان اذعان کرد مهمترین دغدغه برنامه ریزان کشور در چارچوب برنامه های کلان، موضوع اشتغال است. با توجه به گسترش مفهوم برنامه ریزی منطقه ای، مشکل افزایش بیکاری همگام با سایر متغیرهای کلان اقتصادی بعد منطقه ای به خود گرفته است و باعث شده تا تلاش برای شناسایی و رفع این معضل اقتصادی در سطوح منطقه ای بیشاز پیش صورت گیرد. ازجمله این تلاش ها، اتخاذ سیاست هایی بهمنظور توسعه بخش های دارای توان اشتغال زایی بالا است.در این مطالعه تلاش شده است، تا با استفاده از جدول داده- ستانده ملی در سال 95 و تبدیل آن به جدول داده- ستانده منطقه ای، ابتدا پیوندهای پسین و پیشین اشتغال بخش های اقتصادی استان کرمانشاه استخراج شود و سپس با توجه به پیوندهای پسین و پیشین بین بخش ها و همچنین با توجه به هدف اشتغال در سند برنامه ششم توسعه، میزان ظرفیت و سهم هر یک از بخش های اقتصادی تعیین شود.
One of the main principles in economics is scarcity and limitation of resources. Therefore, the optimal allocation of limited resources, especially in less developed economics that face a relative shortage of production facilities, as a general goal, has led to the definition of an unbalanced growth strategy versus a balanced growth strategy, to be used. In order to achieve continuous growth and sustainable development of the economy, it is necessary to make optimal use of productive resources. One of the most important and sensitive sources of growth and development is human resources. Human resource plays a dual role in economic planning, because it is considered as a factor of development and its purpose. Since the issues related to Human resource have economic and non-economic aspects, it has become very important in the country's macro-planning, so that it can be acknowledged that the most important concern of the country's planners is in the context of macro-plans, the issue is employment. Due to the expansion of the concept of regional planning, the problem of rising unemployment in line with other macroeconomic variables has taken on a regional dimension and has led to efforts to identify and address this economic problem at the regional level more than ever. One of these efforts is the adoption of policies to develop sectors with high employment potential. In this study, we extract the past and previous links of employment in economic sectors of Kermanshah province by using the national input-output table in 2016 and converting it into a regional input-output table, and then according to The amount of capacity and share of each economic sector has been determined according to the post and previous links between the sectors and also according to the purpose of employment in Sixth Development Plan.
خلاصه ماشینی:
در این مطالعه تلاش شده است، تا با استفاده از جدول داده- ستانده ملی در سال 95 و تبدیل آن به جدول داده- ستانده منطقهای، ابتدا پیوندهای پسین و پیشین اشتغال بخشهای اقتصادی استان کرمانشاه استخراج شود و سپس با توجه به پیوندهای پسین و پیشین بین بخشها و همچنین با توجه به هدف اشتغال در سند برنامه ششم توسعه، میزان ظرفیت و سهم هر یک از بخشهای اقتصادی تعیین شود.
در این مطالعه با هدف تعیین سهم اشتغال هر یک از بخشهای اقتصادی استان کرمانشاه در چارچوب هدفگذاری اشتغال برنامه ششم توسعه، در ابتدا پیوندهای پسین و پیشین اشتغال با استفاده از جدول داده- ستانده منطقهای استخراج شده و سپس بر مبنای اهمیت نسبی هر یک از این بخشهای اقتصادی در پیوندهای مستقیم و غیرمستقیم، سهم این بخشها از اشتغال کل، استخراج خواهد شد.
رابطه AFLQ ij ∗ > FLQ ij ∗ به طور کامل با تعریف ارائه شده بخش تخصصی یا بومی با توجه به معیارهای ابعاد فضا به دو دلیل زیر منطقی به نظر میرسد: ( ماتریس ضرایب واسطه بهدست آمده از روش AFLQ ij ∗ برای بخش تخصصی بزرگتر و در نتیجه، در سطح منطقه نسبت به روش AFLQ ij ضرایب فزاینده تولید بزرگتری به دست خواهد داد.