چکیده:
رمان تاریخی شخصیتها، رویدادها، زمان و مکان خود را از تاریخ به وام میگیرد. از این رو میتوان از آن بهمثابۀ وسیله و ابزاری جهت شناخت ذهنیت تاریخی نویسنده و گفتمان حاکم بر زمانه او استفاده کرد. این مقاله با بررسی رمان تاریخی آقا محمدخان اثر حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه) در پی پاسخ به این پرسش است که تاریخ دوره قاجاریه و حکمرانان و شاهزادگان این سلسله در این اثر داستانی چگونه تصویر شدهاند و این تصویرسازی چه پیامی برای پژوهشگر کنونی دارد؟ فرضیه تحقیق حاضر آن است که برخلاف آنچه بهمثابۀ کلیشهای عمومی پذیرفته شده است که سیاه نمایی درباره قاجارها در دوره پهلوی صورت گرفته است، منابعی چون کتاب عمادالسلطنه نشان میدهد که این دیدگاه سابقهای قدیمتر داشته و حتی از طرف نویسندگانی با تبار قاجاری نیز پذیرفته شده بوده است. این میراثی بود که به دوره بعد منتقل شد.واژگان کلیدی: «رمان تاریخی»، «قاجاریه»، «عمادالسلطنه»، «پهلوی»، «آقامحمدخان قاجار»
Historical novels borrow their characters, events, time and place from history. Therefore, it can be used as a tool to understand the historical mentality of the author and the ruling discourse of his time. This article examines the historical novel of Agha Mohammad Khan by Hossein Gholi Mirza Salvar (Emad al-Saltanah) and seeks to answer the question of how the history of the Qajar period and the rulers and princes of this dynasty are depicted in this fiction and what message does this illustration have for the current researcher? It is a public opinion that in Pahlavi era, there were propagandas against Qajars. However, some sources like Emad al-Saltanah’s book confirmed that this perspective is older than the Pahlavi era and it was accepted even by the Qajars’s authors. It was like an inheritance that was transferred to the Pahlavi era.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله با بررسي رمان تاريخي آقا محمدخان اثر حسينقلي ميرزا سالور (عمادالسلطنه ) در پي پاسخ به اين پرسش است که تاريخ دوره قاجاريه و حکمرانان و شاهزادگان اين سلسله در اين اثر داستاني چگونه تصوير شده اند و اين تصويرسازي چه پيامي براي پژوهشگر کنوني دارد؟ فرضيه تحقيق حاضر آن است که برخلاف آنچه به مثابۀ کليشه اي عمومي پذيرفته شده است که سياه نمايي درباره قاجارها در دوره پهلوي صورت گرفته است ، منابعي چون کتاب عمادالسلطنه نشان ميدهد که اين ديدگاه سابقه اي قديم تر داشته و حتي از طرف نويسندگاني با تبار قاجاري نيز پذيرفته شده بوده است .
(90-97 اين پژوهش بر آن است تا ضمن اشاره مقدماتي به تاريخچه رمان تاريخي در ايران و به زبان فارسي به بررسي تنها يک اثر بپردازد: آقا محمدخان قاجار نوشته شاهزاده حسينقلي ميرزا سالور (عمادالسلطنه ) (سالور، ١٣٩٠).
مقاله تلاش کرده است با تحليل اثر به پرسش هاي زير پاسخ دهد که آيا کتاب آقا محمدخان را ميتوان نمونه تمام عيار يک رمان تاريخي مشابه آنچه در اروپاي قرن نوزدهم ميلادي شکل گرفت ، دانست و اين که آيا زمان ، مکان ، محيط ، فضا، روابط و نحوه تعامل فردي و اجتماعي و ....
در اثر عمادالسلطنه سالور واقع گرايانه تصوير شده است يا خير؟ به عبارت ديگر آيا نويسنده در توصيف خود از رخدادها به واقعيت تاريخي وفادار بوده است يا خير؟ همچنين ميخواهد اين پرسش را طرح کند که آقا محمدخان ، فتحعليشاه و عباس ميرزا در متن عمادالسلطنه چگونه تصوير شده اند و اين تصويرسازي چه پيام هايي براي پژوهشگر کنوني دارد؟ ١.