چکیده:
نظریّه تکامل انواع داروین، از جمله نظریّات مهمّ در کیفیّت خلقت انسان است. امری که همواره مورد بحث و گفتوگو در میان اندیشمندان در حوزههای مختلف فکری بوده است. تأثیر این نظریّه در حوزه دین و باورهای دینی نیز امری غیر قابل انکار است؛ تا بدانجاکه این نظریّه بهعنوان توجیهکننده عقاید خداناباوران محسوب شده و عقاید دینی را با چالش مواجه میکند. از جمله متفکّرانی که براساس این نظریّه و مدّعیات مطرح شده در آن سعی در به چالش کشیدن آموزههای دینی کرده است، یووال نوح هراری است. وی نسبت به پذیرش این نظریّه سه پیامد را ذکر میکند که با تلقّی رایج از انسان و خدا و باورهای دینی سازگاری ندارد. این سه پیامد عبارتاند از:الف) تبار مشترک میان انسان و حیوان، عاملی برای نافرمانی از دستورات خداوند؛ب) عدم ارائۀ توجیه و تبیینی عقلانی از وجود روح؛ج) انکار اختیار و آزادی.هدف نگارنده در این نوشتار آن است که با روش تحلیلی ـ تطبیقی، لوازم و پیامدهای این نظریّه و مدّعیات هراری در سه بخش مذکور را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. افزون بر این، کاستیهای موجود در سخنان هراری را نیز آشکار سازد.
Darwin’s theory of the evolution of species is one of the significant ones in the explanation of man’s creation. It has always been under discussion and controversy by the thinkers in different fields. The influence of that theory in religion and religious beliefs is undeniable. It has gone far enough to justify atheism challenging religious beliefs. From among the intellectuals who tried to challenge religious doctrines as per the theory and its claims is Yuval Noah Harari. In his acceptance of the evolution theory, Harari mentions three consequences incompatible with the ongoing attitude about God, man and religious beliefs:That common ancestry between man and animal is a cause to disobey the commands of Lord Almighty;Lack of reasonable justification and explanation for the existence of spirit;Denial of free will and free outcomes.In their research through a comparative-analytic method, the authors aim to examine the consequences of the theory and Harari’s claims in the above three areas. Moreover, he wants to demonstrate defects in Harari’s words?.
خلاصه ماشینی:
تبیین دیدگاه داروین میتوان نظریه وی را پیرامون سه مسئله متمرکز نمود؛ نخست اینکه این نظریه چه ادعاهایی درباره منشأ انواع (مانند نوع انسان و ساختار تحول انواع) مطرح کرده است؟ دوم اینکه چه شواهدی در تأیید ادعای او وجود دارد و تا چه اندازه قابل اعتمادند؟ سوم اینکه پذیرش این نظریه چه پیامدهایی در سایر حوزهها (مانند دین و فلسفه) بهدنبال خواهد داشت.
با توجه به آنچه ذکر شد، هراری قائل است که اگر منظور از روح و نفس، امری تجزیهناپذیر و غیر قابل تغییر باشد، نظریه تکامل نمیتواند تبیین و توضیحی برای این اعتقاد به این امر ارائه دهد، لذا اعتقاد به وجود اینچنین موجودی، دلیلی نخواهد داشت؛ زیرا روح انسانی نمیتواند حاصل تکامل گامبهگام و تدریجی، در طی سالیان درازی باشد بهجهت آنکه روح انسان از تغییر و تحول به دور است.
نکتۀ دوم: اساساً چگونه میتوان برخی از اوصاف مخصوص و ویژه انسانها را براساس دیدگاه انتخاب طبیعی تبیین و توجیه نمود؟ بهعنوان نمونه، اموری مانند آگاهی، توانایی استدلال کردن، اختیار، اوصافی اخلاقی و سایر ویژگیها را نمیتوان با توجه به نظریه تبار مشترک تبیین نمود (Bowler, 1989, pp.
براساس مطالب ذکرشده باید گفت دیدگاه و رویکرد هراری در این باره و استفادهای که وی از این نظریه در نافرمانی از خدا و فرامین او کرده، نادرست است؛ زیرا شواهدی علیه وجود تبار مشترک میان انسان و حیوان دیده شده است که نشان از عدم قطعیتِ آن دارد، لذا وی در این قسمت دچار مغالطه رها نکردن پیشفرض شده است.