خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) بدعت سنتنمایی را فانتزیهای سبک اروپایی بیامیزد و راه علاج را در به رخکشیدن فرهیختگی راننده کامیونهای ینگه دنیا و بدویت و خشونت سنتیهای این طرف مرز بیابد،بعید است نتیجهای بهتر از آنچه در طول دویست سال تاریخ روشنفکری ایران عاید شده است،به دست بیاید.
چرا که انتخاب هر رویکرد محتوایی دقیقتر و متعالیتری در فیلمهای میرکریمی به به شعار و سخنرانی و فضلفروشی و دینفروشی که به زیباشناسی ناب و کمتر تجربه شدهای در سینمای انقلاب اسلامی میانجامد؛و میتواند نام او را،شاید،بیش از همهء کسانی که به آنها در این عرصه امید بستهایم،در بنیانگذاری«سینمای جمهوری اسلامی»،ماندگار کند.
آیا واقعا!از لحاظ توجه انسانی!به نیروهای دشمن در دورهء دفاع مقدس سوژه کم داریم؟مسئولین صدا و سیما پوپولسکو را در لهستان،یونان، آلاسکا یا سیرالئون میتوانند کشف کنند و برای قصههایش سرمایهگذاری کنند ولی این همه آدم(ببخشید انسان)را که سالهاست دارند خاطرات دفاع مقدس را جمع میکنند و قصهء آدمهای واقعی جنگ را روایت میکنند،نمیتوانند ببینند؟چه خبر است آقای صدا و سیما؟ پیکنیک در میدان جنگ «چه خبر است آقای صدا و سیما؟»این جمله،ادامهء مطلب قبلی نیست،بلکه شروع مطلب جدید است دربارهء یک شگفتی بزرگ در سینمای دفاع مقدس.
غافل از اینکه پسر،اصلا به فکر انتقام هم نیفتاده است و پیرمرد از بیغیرتی پسرش افسرده میشود و باز میگردد!یک دوست افغانستانی گفت:فیلم با حذف چند صحنه،قابلیت نمایش در جشنواره را پیدا کرده؛ (به تصویر صفحه مراجعه شود) صحنههای بمباران حمام زنانه و فرار عروس برهنه پیرمرد از حمام."