چکیده:
موضوع شریعت، طریقت و حقیقت، در آثار عزالدین محمود کاشانی دیده میشود. تعیین جایگاه سه اصطلاح مذکور، و ارتباط میان آنها و چگونگی تبیین تعالیم دینی بر پایه آن، از مباحث کانونی او است. تحقیق حاضر با روش توصیفیتحلیلی، به جایگاه و ارتباط شریعت، طریقت و حقیقت و مراتب هر یک و نیز نگرش عرفانی کاشانی، بر اساس سه لایه مذکور، به تعالیم دینی میپردازد و در آخر، رویکرد او به همخوانی آموزههای عرفانی با کتاب و سنت و نیز ضرورت التزام به ظواهر شرع را بررسی میکند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که او سه اصطلاح مذکور را مراتب یک واقعیت برمیشمرد و ضمن تلفیق آن سه، با رویکرد عرفانی، تعالیم دینی را تحلیل و بررسی میکند. همچنین، منشأ آموزههای عرفانی ناب را فقط در کتاب و سنت میبیند و پایبندی به شریعت را در همه حال ضروری میداند.
The subject of shariat (religious laws), tarighat (mystical path) and truth can be seen in the works of Ezz al-Din Mahmud Kashani. Determining the position of these three terms, and their relationship as well as explaining religious teachings based on them, is one of Kashani's central topics. Using the descriptive-analytical method, the present study deals with the position and relationship of these three concepts, their levels and Kashani's mystical attitude, based on them, towards religious teachings. Finally, it examines his approach to the harmonization of mystical teachings with the Quran and tradition, as well as the necessity of adhering to the appearances of shariat. The results of the research indicate that he considers the mentioned concepts as layers of a reality and while combining them, with a mystical approach, analyzes and studies religious teachings. In addition, Kashani sees the origin of pure mystical teachings only in the Quran and tradition and considers adherence to shariat necessary in all cases.
خلاصه ماشینی:
تحقيق حاضر در صدد است بداند عزالدين محمود کاشاني، چه نوع نگاهي به جايگاه و رابطـه شريعت ، طريقت و حقيقت دارد و در اين ميان برتري را به کدام يک ميدهد؛ و نيـز آنکـه رويکـرد باطن گرايانه و عرفاني وي تا چه ميزان بر مطالعـات و تحليل هـاي دينـي او اثـر گذاشـته اسـت .
آيـا کاشاني سرچشمه آموزه هاي عرفاني را در کتاب و سنت جست وجو ميکند؟ و نيـز بـه ايـن پرسـش پاسخ داده خواهد شد که : از نظر او، سالکان طريقت ، به چه ميزان بايد به شريعت (احکام عبادي و فقهي) پايبند باشند؟ خلاصه اي از زندگي علمي، آثار و گرايش ها عزالدين محمود کاشاني، از علما و عرفاي برجسته قرن هشتم هجري و از شاگردان نورالـدين عبدالصـمد بن اصفهاني نطنزي و ظهيرالدين عبدالرحمان بن نجيب الدين علـي بـن بـزغش شـيرازي اسـت (همـان ، مقدمه : ۱۶).
به عبارت ديگر، اين نگـرش بـر تقسـيم بنديها و تحليـل عـوالم وجودي، علوم ، مراتب انسـان ها، اسـلام ، ايمـان ، ايقـان ، کشـف و شـهود و سـاير مسـائل دينـي و پديده هاي مرتبط با آن تأثير اساسي داشته است ؛ موضوعي که البته در کار بسـياري از عرفـا و حتـي علمايي که گرايش صوفيانه دارند، به خوبي ديده مي شود، مثلا حيدر آملي، عارف مشهور ايراني کـه در همان دوره عزالدين محمود کاشاني ميزيست ، با رويکرد عرفاني، بـر پايـه سـه لايـه شـريعت ، طريقت و حقيقت ، تمام اصول دين و نيز فروعي چون نماز، روزه ، زکات ، حج و ساير مسـائل دينـي را بررسي کرده است (آملي، ۱۳۸۲: ۲۰۸، ۵۷۱، ۵۷۴، ۶۰۸، ۶۱۴؛ همو، ۱۳۶۸: ۳۵۶).