چکیده:
فلاسفه مسلمان اگرچه به صورت گسترده به مباحث معرفت شناسی نپرداختهاند اما در باب کلیات علم و معرفت به تفصیل سخن گفتهاند. شیخ الرئیس، در آثار متعدد خود، به مناسبتهای مختلف تعابیر متفاوتی از چیستی علم بیان میکند. او گاهی علم را صرفا کیف، گاهی کیف دارای اضافه و گاه صرفا اضافه دانسته است. همچنین تعبیر علم به تجرد از ماده نیز در آثار او به چشم میخورد. این تعدد عبارات، برای افرادی چون فخر الدین رازی، دست آویزی شده است تا بدین وسیله اندیشه شیخ را مورد نقد و جرح قرار دهند. امام رازی در مواضع متعدد از آثارش تاکید میکند اندیشه ابن سینا، در باب علم مضطرب بوده و او نتوانسته به یک دیدگاه واحد درباره حقیقت علم برسد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی– توصیفی و با رویکرد نقادانه نگاشته شده، میکوشد پس از نقل ادعای فخر رازی، صحت آن را مورد ارزیابی قرار دهد، سپس به سراغ آثار او رفته تا تعاریف علم نزد وی را بررسی کند. نتیجه به دست آمده از بررسیها نشان میدهند اگر چه برخی مشکلات مبنایی در دیدگاه شیخ الرئیس وجود دارد، اما صرف از نظر آنها سخنان ابن سینا بر اساس مبانی او مستحکم و قابل تحویل به دیدگاه واحد است این درحالی است که رازی خود در مسئله مذکور دچار دوگانه گویی شده است.
muslim philosophers, although they have not dealt extensively with epistemological topics, have spoken in detail about the generalities of science and knowledge. sheikh al-ra'is, in his numerous works, on different occasions, expresses different interpretations of what science is. he sometimes considered science as just a bag, sometimes as a bag with extra and sometimes just as extra. the interpretation of the science of abstraction of matter is also seen in his works. this multiplicity of phrases has been used by people like fakhruddin razi to criticize and hurt the sheikh's thought. imam razi emphasizes in several positions of his works that ibn sina's thought about science was anxious and he could not reach a single view on the truth of science. the present study, which has been written in an analytical-descriptive method and with a critical approach, tries to evaluate its accuracy after quoting fakhr razi's claim, then goes to his works to examine his definitions of science. the results of the studies show that although there are some fundamental problems in the view of sheikh al-ra'is, but only in their view, ibn sina's words are solid and can be delivered to a single view based on his principles. it has been duplicated.
خلاصه ماشینی:
بنابرين دو پرسش اساسی در این پژوهش مطرح است؛ نخست آنکه آیا همانگونه که فخررازی ادعا میکند، دیدگاه ابنسینا در باب علم مضطرب و آشفته است؟ دیگر اینکه آیا فخررازی خود توانسته است دیدگاه منسجم و بدور از اضطراب دربارة ماهیت علم، ارائه کند؟ تببین ادعای فخررازی در باب ماهیت علم نزد شيخالرئيس همانطور که گذشت، بنظر رازی عبارات بوعلی پیرامون حقیقت علم، در نهایت اضطراب است (رازی، 1411: 1/ 324؛ همو، 1384: 2/ 226).
برای فهم تعریف مذکور از علم باید دو مسئله روشن شود: نخست اينكه آیا این اضافه، اضافة مقولی است؟ دیگر اينكه نسبت میان مضاف (صور مرتسمه) و اضافه (علم) چگونه است؟ آیا نسبت میان معلوم و علم، نسبت دو امر مباین است؟ دربارة پرسش نخست، باید گفت: مقصود شیخ از اضافه، نمیتواند اضافة مقولی باشد، زیرا اين اضافه اضعف از اعراض است (همو، 2007: 186) و نمیتواند علم واجب تعالی باشد.
بدين ترتیب همانگونه که بين نفس و معلوم او اضافه برقرار است و شیخ گاه با نظر به آن اضافه تعبیر کیف ذات اضافه را بکار برده، در باب علم حقتعالی نیز افزون بر حصول صورت (البته حصولِ متناسب با مرتبة وجوبی) بدليل رابطة اضافی مأخوذ در عالمیت، میان این صور و حقتعالی اضافه برقرار است؛ در عین حال چون حقتعالی منزه از ماهیت است و کیف ندارد، ابنسینا نمیتواند تعبیر کیف دارای اضافه را بکار ببرد، بهمين دليل تعبیر اضافة محض عقلی را استفاده كرده است.
بر اساس این تبیین از اضافی بودن علم، اکنون میتوان گفت تعریف علم به اضافة محض نیز با سایر تعاریف مذکور در تقابل نیست؛ شیخالرئیس اگرچه در مواضع متعدد تصریح میکند كه علم حصول صورت مدرَک نزد مدرِک است، اما تأکید دارد نحوة این حصولها متفاوت است.