چکیده:
اگر کشوری تهدیدات فراروی خود را از دست بدهد، در آن شرایط قادر به ایجاد انسجام ملی در داخل کشور نخواهد بود. در این راستا هانتینگتون به این موضوع اشاره دارد که ایالات متحده آمریکا در سالهای بعد از جنگ سرد به گونه تدریجی مشروعیت ساختاری خود را از دست داده و باعث شده زمینه برای ظهور هویتهای چالشی در داخل ایالات متحده فراهم آید، ازاینرو آمریکا در وضعیت بحرانی است. در واقع ارزیابیهای شکل گرفته نشان میدهد که ایالات متحده در وضعیت «دولت ضعیف» قرار دارد. لذا در این مقاله کوشش خواهیم نمود به این پرسش پاسخ دهیم که علت و نشانههای اصلی افول آمریکا در نظام بینالملل کداماند؟ پس از تجزیهوتحلیل نشانههای درون ساختاری ظهور دولت ضعیف در آمریکا، بر این باور هستیم که نشانههای منطقهای و بینالمللی زمینه ظهور دولت ضعیف و گسترش چالشهای اجتماعی را در آمریکا فراهم نموده است. همچنین گسترش چالشهای اجتماعی، ظهور هویت انتقادی، افزایش انتظارات جامعه، بازتولید دیگری در سیاست جهانی و افزایش بدهیهای آمریکا در اقتصاد بینالملل عامل اصلی افول ایالات متحده خواهد بود. چارچوب نظری این مقاله بر مبنای جابهجایی قدرت ژئوپلیتیکی طراحی شده و روش تحقیق نیز دارای رویکرد توصیفی و از نوع تحلیلی-نهادی میباشد و روش گردآوری دادهها نیز بر مبنای کتابخانهای و منابع معتبر اینترنتی است.
If a country loses threats that are facing them, it will not be able to create national unity within the country. In this context, Huntington pointed out that the United States had gradually lost its structural legitimacy in the years after the Cold War, resulting in the emergence of challenging identities within the U.S. and therefore, the U.S. is in critical condition. Indeed, formed assessments indicate that the United States is in a state of "weak state" status. in this paper we will try to answer the question about the main causes and marks of the decline of America in the international system. After analyzing the structural implications of the emergence of a weak government in the United States, we believe that regional and international indications are the emergence of a weak state and the spread of social challenges in the US. It will also lead to the development of social challenges, the emergence of critical identity, increasing community expectations, another reproduction of international policy and increasing American debt in the international economy as a major factor in the decline of the U.S. economy. The theoretical framework of this paper is based on the displacement of geopolitical power and the theoretical framework of this paper is based on the displacement of geopolitical power and the method of research has a descriptive and analytical approach and the method of data collection is based on the library and reliable internet resources.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا هانتينگتون به اين موضوع اشاره دارد که ايالات متحده آمريکا در سال هاي بعد از جنگ سرد به گونه تدريجي مشروعيت ساختاري خود را از دست داده و باعث شده زمينه براي ظهور هويت هاي چالشي در داخل ايـالات متحده فراهم آيد، ازاين رو آمريکا در وضعيت بحراني است .
در اين راستا هانتينگتون اشاره ميکند که آمريکا در سال هاي بعد از جنگ سرد بـه تـدريج مشـروعيت ساختاري خود را از دست داده و زمينه را براي ظهور هويت هاي چالشي در داخل ايالات متحده فراهم کرده است و اين کشور را در وضعيت رو به افول قرار داده است .
درحـالي کـه قدرت سياسي در شرايطي معنا پيدا ميکند که بازيگران بتوانند موقعيت خود را در سياسـت بـين الملـل تثبيت نمايند، بنابراين ، درک افول راهبردي آمريکا معطوف به شناخت نشـانه هـاي تهديـد امنيتـي و يـا ناکارآمدي ساختاري اين کشور است که به گونه تدريجي قدرت نسبي آن را کاهش داده اسـت و در صورت تداوم چنين فرايندي، آمريکا در بسياري از جنبه هاي مهم ، به سرعت نزول خواهد کرد.
ترامپ نيز به اين موضوع اشاره دارد که اگر آمريکا از ابزارهاي تعيين کننـده تـري در سياست امنيت منطقه اي استفاده کند، نه تنها چالش ها کاهش مييابد، بلکـه نقـش آمريکـا بـه عنـوان قدرت هژمون تثبيت خواهد شد.
اگرچه آمريکا احساس ميکرد که موازنه قدرت در سال هاي بعد از جنگ سرد مبتني بر «وضعيت يکي بدون ديگري» است ، اما روندهاي تحول سياسي و بين المللـي نشـان داد که هويت انقلابي و جبهه مقاومت در زمره نيروهاي تأثيرگـذار بـر سياسـت هژمونيـک آمريکـا در محيط منطقه اي خواهد بود.