چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی تجربۀ ماندن در سوگ بعد از مرگ عضوی از خانواده بود. در این پژوهش از روش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش از 12 زن و مرد با بازۀ سنی 30-50 ساله تشکیل شده بودند که دارای تجربۀ ماندن در سوگ عضوی از خانواده همانند فرزند، مادر، همسر یا... خود بودند. مشارکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و جمعآوری دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق بود. سوالات مصاحبه باز پاسخ (تکمیلی) بودند که با یک سوال کلی به این مضمون: از تجربۀ خود بعد از مرگ عزیزتان حرف میزنید، شروع میشد. در ادامۀ مصاحبه، برای کشف عمیق پدیده از سوالات پیگیرانه مانند "میتوانید در این باره بیشتر توضیح دهید، " استفاده شد. تحلیل دادهها به 4 مضمون اصلی و 12 زیرمضمون فرعی منجر گردید که شامل مکانیسمهای روانشناختی با درونمایههای فرعی: «مکانیسمهای هیجانی، مکانیسمهای رفتاری و مکانیسمهای شناختی؛ زمینههای خانوادگی با درونمایههای فرعی: عدم حمایت عاطفی و همراهی خانواده، عدم کارکرد و تغییر ساختار خانواده، عدم انتقال خانواده از مراحل سوگ و عدم کارکرد خردهنظامهای خانواده؛ زمینههای شخصی با درونمایههای فرعی: ویژگیهای شخصیتی مداخلهگر، جایگاه متوفا در دنیای پدیداری فرد، تاثیر تجارب گذشتۀ فرد و زمینههای نگرشی با درونمایههای فرعی نگرش دینی یا غیر دینی و پذیرش یا عدم پذیرش واقعیت مرگ بود. یافتههای این پژوهش ادبیات گذشته در زمینۀ سوگ نابهنجار در بافت خانواده را گسترش میدهد.
tThe purpose of this present study was to investigate the experience of the research participants after mourning the death of a family member.This study used a descriptive phenomenological research approach to collect and analyze data. This study participants consisted of 12 married or unmarried men and women with a diploma to a master's degree and in the age range of 30-50 years, who had the experience of staying in the mourning of a family member such as a child, parent, spouse or co-workers. Purposeful sampling was the selection and collection of data through in-depth interviews. The interview questions were open-ended (supplementary) with a general question: Tell us about your experience after the death of your loved one? It was starting. In the continuation of the interview, to explore the phenomenon in depth, follow-up questions such as can you explain more about this?. The participants attended in-depth interviews until data saturation was reached. Data analysis revealed 4 themes and 12 subthemes for the phenomenon, including: Psychological mechanisms with sub-themes: emotional mechanisms, behavioral mechanisms and cognitive mechanisms; Family contexts with sub-themes: lack of emotional support and family support, lack of functioning and change in family structure, lack of family transfer from mourning stages and non-functioning of family subsystems; Personal contexts with sub-themes: Interfering personality traits, the deceased's place in the phenomenal world of the individual, the impact of the individual's past experiences; Attitudes were with the sub-themes of religious or non-religious attitude and acceptance or non-acceptance of the fact of death. The findings of this study extend past literature on mourning in the family context.Keywords: mourning, normal mourning, abnormal mourning lived experience, phenomenology
خلاصه ماشینی:
بیشتر پژوهشهای داخلی (Ismailpour& Moradi,2014؛ Hassan Nia, 2013؛Sharifi, Fatehizadeh & Ahmadi,2012؛ Meymandi, Vesal; Jamshidi,2012) و خارجی (Berzoff,2011؛ Boelen,2013؛ Carmassi, Massimetti,Wall et al,2014؛ Bui, Mauro, Robinaugh, Skritskaya, Wang et al,2015؛ Bylund-Grenklo, Fürst, Nyberg, 2016) گذشته بر اثرات و واکنشهای سوگ نابهنجار تأکید کردهاند چنانکه همگی گفتهاند از دست دادن یکی از عزیزان تأثیرات مخربی در ابعاد جسمانی، روانشناختی و ارتباطی بر فرد بازمانده دارد و برای مدت زمانی عملکرد آنها را در ابعاد مختلف زندگی با اختلال مواجه میکند به عنوان نمونه Boelen (2013) در پژوهش خویش گزارش کرد که افسردگی، اضطراب و مختل شدن روابط بین فردی بازماندگان، مهمترین علائم حاصل از فقدان یکی از عزیزان ؛ز نشانههای مختلکننده نظیر مختل شدن عملکرد شناختی و جسمانی فرد را فراهم میکنند.
معيارهاي انتخاب نمونه هدفمند در مطالعۀ اخير عبارت بودند از: 1-مشارکتکنندگان تجربۀ مرگ یکی از اعضای خانوادۀ خود را داشته باشد، 2 حداقل ۶ ماه از مدت سوگ در آنها سپریشده باشد؛ یعنی بعد از ۶ ماه سوگ آنها تداوم داشته باشد، 3-در پرسشنامه سازگاری با سوگ (Grief Experience Questionnaire) بارت و اسکات (Barret & Scott,1989) نمرۀ بین 102-68 یا بالاتر کسب کرده باشد (نمرۀ بالاتر در این پرسشنامه نشاندهندۀ عدم سازگاری با سوگ است)، 4-علاقهمند و متمایل به در اختیار گذاشتن تجربیات خود باشند و 5- حداقل سواد شناختی را برای مصاحبه در اختیار داشته باشند.