چکیده:
ازنظر بسیاری از اندیشمندان، برخورداری از محیطزیست سالم در جهان حق مسلم مردم بوده و مالکیت منابع طبیعی از ابزارهای قدرت و عناصر موثر بر امنیت تلقی میشوند. درحالیکه خلیجفارس و دریای عمان از اهمیت راهبردی فراوانی در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی برخوردارند، هر دو بدنه آبی بویژه خلیجفارس زیستبومهای شکنندهای دارند و از اینرو شایسته توجه کافی جامعه بینالمللی بویژه هشت دولت ساحلی هستند. توسعه ناپایدار منطقه طی دهههای گذشته اثرات مخربی بر تعادل چرخههای طبیعی بهویژه چرخههای آب و کربن داشته است. حوزه خلیجفارس از سویههای گوناگون آلودگی بهعلت فعالیتهای گسترده تجاری، اکتشاف و توزیع مواد نفتی، سیستمهای فعال حملونقل، استقرار ناوگانها و پایگاههای نظامی خارجی، استفاده ناپایدار از مواد سوختی، منازعه، احداث جزایر مصنوعی، بکارگیری دستگاههای بیشمار آبشیرینکن و دیگر فعالیتهای بشری در این بدنه آبی رنج میبرد. پدیده گرمایش زمین و تغییر آبوهوا با تشدید خشکسالی، بالاآمدن سطح آبهای آزاد، افزایش تبخیر، گسترش ریزگردها و بیابانزایی و نابودی تدریجی برخی گونههای گیاهی و جانوری منطقه و مرجانها بر وخامت اوضاع افزوده و ارایه خدمات زیستبومی توسط طبیعت را دچار اختلال کرده است. راپمی بعنوان تنها سازوکار همکاری بین دولتی درمنطقه در زمینه محیطزیست همگام با مشکلات منطقه بهپیش نمیرود و ضرورت بهروزرسانی و چابکسازی با بازنگری در اسناد و نیز تجدیدساختار آن بیش از پیش احساس میشود. تهدیدهای جاری ایجاب میکنند دولتهای ساحلی با کاهش تنش سیاسی و استفاده از فرصتها به گفتگوهای بیشتر برای همکاری جهت حفاظت از محیطزیست و بهرهبرداری از منابع طبیعی براساس اصل «پایداری» بپردازند.