خلاصه ماشینی:
"نمایشنامه که بازیگران ایتالیایی آن را به سبک کمدیا دلارته بازی میکنند،تغییر مییابد و نقش اول (Vedtte) به آرلکن خدمتکار دون ژوان تعلق میگیرد که با شوخیهای هزلآمیزش (Lazzi) ،تماشاگرا میخنداند و همزمان اربابش که قهرمانی کاملا ضد اخلاق است،دمی از خیانتکاری و غر زدن زنان و قتل و کشتار،غافل نمیماند.
اما مولیر از کامیابیهای دون ژوان در فریفتن زنان،میکاهد و سیاههای را که ایتالیاییها ترتیب دادهاند و آرلکن به مدت ربع ساعت،از آن را که حاکی،توفیقهای اربابش در به دام انداختن زنان است میخواند،حذف میکند(این صحنه در اپرای موزار،دوباره پدیدار میشود).
داستانی حقیقی بفرجام دون ژوان پسر ناخلفی است که با پدر،رفتاری سخت بیشرمانه دارد و بدتر از این به دروغ میگوید که ناگهان از کردارش پشیمان شده است و پدر این سخن را باور میکند و گول میمورد.
اما مگر همهء جوانان صاحب نقش اول در تئاتر،همواره بر اقتدار پدر نمیشورند وقتی پدر با نقشههایشان در کار عشق و عاشقی،مخالفت میکند؟ برای آنکه داستان عبرتآموز باشد،دون ژوان باید جوانی نفرتانگیز و دلآزار بنماید،اما دلپذیر و دلرباست چنانکه گویی نویسنده،خود،مفتون و شیفتهء قهرمانش شده است.
دون ژوان مولیر،از این قماش مردم است و چنان در اذهان اثر میگذارد که پس از او،واژهء (libertain) به معنای قطعی"آزاداندیش"و مترادف با"هرزه"میشود.
دون ژوان که فرشتهای مغضوب و معزول و آدم سخت منزوی و تنها و اندوهگین مططلقجویی شده،در خیل کسانی که سر به شورش و طغیان برداشتهاند و دست به کاری ناممکن زدهاند،به فاوست میپیوندند و در جوارش،دوناآنا،دختر حاکم (نقشی که مولیر حذفش کرد)،مظهر عشق مطلق زن و تنها بخت رستگاری قهرمان رمانتیک است."