خلاصه ماشینی:
"وقتی در برلین اولین کتاب را در مورد طراحی صحنه دیدم واقعا هیجانزده شدم و با اشتیاق تمام آن را خواندم در احساسی ناب غرق شده بودم و با خود فکر میکردم این همان است،این یعنی تئاتر در غرب.
یعنی وقتی که سالنی ایجاب میکند که در اجرایی حتی دو نفره مثل در"انتظار گودو"را در سالزبورگ در سالن بزرگی اجرا کردند که خوب دکور بزرگی نیز به درستی برای آن طراحی شد.
مثلا چند تئاتر تجربی است در میلان روم که حتی از دکور استفاده نمیکنند و از همین پانلهای اگوستیک استفاده میکنند و با نورپردازی بیشتر اینکار را میکنند مثلا اگر بخواهند نمایشی همچون مرغ دریایی را کار کنند یک نورپردازی خاص و طراحی لباس کاملا کار میشود.
این همان مشکل است اگر ما پلان تئاترها را نگاه کنیم به جز سالن سنگلج هیچ (به تصویر صفحه مراجعه شود) کدام سالن تئاتر نیست،همچنین دو تا سه سالن قشنگ هست در لالهزار که باید سیاستگزاران مملکت آنرا بازسازی کنند،خوب در آنجا نسل جوانی مثل شما ببینید چه نمایشنامههایی اجرا شده و آنوقت این همان جریان تئاتر را به وجود میآورد.
اسلاید سوم مربوط به اجرای رومئو و ژولیت اثر شکسپیر و به کارگردانی نیاگاوا اجراشده در تئاتر هنرهای سایتایاما توکیو سال 1998 بود و در توضیح آن گفته شده وقتی نیناگاوا برای اولینبار در مورد طراحی صحنه رومئو و ژولیت با من گفتگو کرد بر روی فضاهای ایتالیایی دوره رنسانس بهشدت تأکید داشت و اصرار میکرد تا من یک خیابان ایتالیایی را تعبیه کنم."