چکیده:
در میان زیدیان، مخصوصاً زیدیان شمال ایران، «تفسیر نویسی قرآن» رواج داشته است؛ و یکی از این مفسران زیدی، حسن بن علی عسکری، ملقب به ناصر للحق میباشد. جدای از تألیفات و آثار زیادی که برای وی، یعنی ناصر کبیر اطروش، برشمردهاند، آثار قرآنی وتفسیریای نیز، به وی نسبت دادهاند. از سوی دیگر، چون مناقشات متعددی پیرامون تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) و مخصوصاًمشکوک بودن انتساب تفسیر به امامین عسکریین(ع) وجود دارد؛ و پژوهشهای جدید با توجه به اسناد تفسیر عسکری در روایات شیخ صدوق و نیز برخی از محتواهای تفسیر، نشان دادهاند که، این تفسیر از حسن بن علی اطروش است؛ اکنون لازم است پژوهش شود که،ناصر اطروش چه آثار قرآنی و تفسیری داشته است؟ و تفسیر اصلی او چگونه بوده است؟ و نیز ممکن است چه شباهتهایی میان آن تفسیر، با تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) وجود داشته باشد؟ بنابراین، با توجه به این که تاکنون پژوهش مستقلی در این مسأله، صورت نگرفته است؛ تحقیق حاضر با روش پژوهش کتابخانهای و بررسی و تحلیل دادهها، در صدد است که به معرفی و شناسایی آثار قرآنی ناصر کبیر بپردازد؛ و البته، توجه بیشتری به تفسیر ناصر للحق بنماید. با توجه به قرائن و شواهد گوناگون، مشخص شد که به نظر میرسد تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، از آثار ناصر اطروش است. همچنین در پایان مقاله، پیشنهاد داده شد تا با الحاق متون تفسیری باقی مانده دیگر اطروش، تفسیر حسن بن علی عسکری اطروش، بازسازی و احیاء گردد
Among the Zaidis, especially the Zaidis of northern Iran, "interpretation of the Qur'an" was common; And one of these Zaidi commentators is Hassan Ibn Ali Askari, nicknamed Nasser al-Lahq. Apart from the many writings and works that have been mentioned for him, namely Nasser Kabir Atroush, Quranic and interpretive works have also been attributed to him. On the other hand, because there are several disputes about the interpretation attributed to Imam Askari (AS) and especially the suspicion of attributing the interpretation to Imam Askari (AS); And new researches according to the documents of Askari commentary in the narrations of Sheikh Saduq and also some of the contents of the commentary, have shown that this commentary is by Hassan Ibn Ali Atroush; Now it is necessary to investigate, what Qur'anic and interpretive works did Nasser Atroush have? And what was his main interpretation? Also, what are the similarities between that interpretation and the interpretation attributed to Imam Askari (AS)? Therefore, given that no independent research has been done on this issue so far; The present research, with the method of library research and data analysis, intends to introduce and identify the Quranic works of Nasser Kabir; And, of course, pay more attention to the interpretation of Nasser al-Lahaq. According to various evidences and proofs, it was found that the commentary attributed to Imam Hassan Askari (AS) is one of the works of Nasser Atroush. Also, at the end of the article, it was suggested that by adding the remaining commentary texts of Atroush, the commentary of Hassan Ibn Ali Askari Atroush be reconstructed and revived.
خلاصه ماشینی:
جداي از آثاري که به مناسبت و در لابلاي مطالب خود، به بخش اندکي از مسائل ناصر کبيرو، يا آثار و فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و علمي او پرداخته اند و نيز جداي از مجموعه مقالات ناصر کبير که در يک جلد و به سال ١٣٩٢ش منتشر شده است ، کتاب الناصر الاطروش ، حياته و آثاره ، (فصل دوم المسائل الناصريات ) و مقالۀ «دراسه تحليليه في مؤلفات الناصر الأطروش » هم به معرفي بخشي از آثار ناصر اطروش پرداخته اند.
براي ناصر کبير، تأليفاتي را ذکر کرده اند، اما با توجه به متن آثار باقي مانده از وي ـ کتاب البساط و الاحتساب (و نيز اگر تفسير عسکري را از او بدانيم ) ـ به نظر ميرسد که کتاب هاي وي و، يا لااقل آثار به جاي مانده از او، تقريرات و يادداشت هاي دروس تعلمي ناصر للحق به شاگردانش است (اطروش ، ١٤٢٣ق : ١٢) که يا در زمان حيات او نوشته شده اند و، يا پس از حيات وي، برخي آنها را جمع آوري کرده اند و، يا نوشته اند.
در آثار گوناگون فهرستي و رجالي زيديه و اماميه ، کتاب ها و آثار متعدد و گاه پرشماري را براي ناصر اطروش برشمرده اند که اين تعداد، از حدود نه (نجاشي، ١٤٠٧ق : ٥٧، ش ١٣٥) و چهارده اثر ( ابن نديم ، بي تا: ٢٤٤)، تا بيش از يکصد و شصت اثر بيان شده است و حتي، به اعتقاد برخي از زيديان مذهب قاسميه ، به سيصد اثر نيز ميرسد (ناشناس ، مخطوط ، ق ٨: ١٠ به بعد)- هر چند که در حال حاضر از اين آثار پر شمار، جز دو يا سه اثر که اکنون به وي منسوب است ، چيزي باقي نمانده است .