چکیده:
یکی از روندهای جهانی که بهصورت هشدار دهندهای درحال گسترش بوده، تولید، توزیع و مصرف کالاهای تقلبی فریبنده و غیرفریبنده، برندهای معتبر است. باتوجه به اینکه متغیرهای مختلفی بر قصدخرید کالاهای تقلبی اثرگذار هستند، لذا در این تحقیق به مطالعه تاثیر رسانههای اجتماعی بر قصدخرید برند تقلبی پرداخته شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری مورد نظر کلیه مصرف-کنندگان محصولات بدلی، ساکن در شهرستان خرم آباد است که از این جامعه با استفاده از فرمول کوکران نمونهای به حجم 384 نفر برای پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شده است. همچنین با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار PLS به آزمون فرضیات پرداخته شد و درنهایت تایید شد که رسانههای اجتماعی به طور مستقیم بر قصدخرید برند جعلی تاثیر معنادار ندارد و فقط به طور غیرمستقیم (از طریق نگرش و سبک زندگی) بر قصدخرید تاثیر مثبت و معنادار دارد.
The production, distribution, and consumption of deceptive and non-deceptive fake products, of reputable brands is one of the global trends which is expanding alarmingly. Unfortunately, the fake products by reputable brands are known as an alternative for original products and encourage consumers to purchase such products. Since different variables affect the purchase intention of fake brands, this study investigated the effect of social media on the purchase intention of fake brands. This study was applied in terms of objective and descriptive-survey in terms of nature. The statistical population included all consumers (users) of fake products living in Khorramabad. Of this population, a sample of 384 subjects was selected using the Cochran formula to answer the questionnaire. In addition, the hypotheses were tested using the structural equation technique and PLS software Finally, it was approved that social media had no direct affect the purchase intention of fake brands but had a significant positive effect on purchase intention indirectly (through attitude and lifestyle).
خلاصه ماشینی:
اين امر به ويژه در زمينه کالاهاي با برندهاي لوکس که مصرف کنندگان ارزش هاي همراه محصول را بر ويژگي ها و قابليت هاي عملکردي آن ترجيح ميدهندبارزتر است .
(٢٤٨ :٢٠٠٨ ,Wilcox؛ ٩٢-١٩٩٨٨١,Grossmon and Shaliro) اما تقلب غيرفريبنده تقلبي است که مصرف کنندگان با علم به تقلبي بودن کالا آن را خريداري ميکنند ( Nia and ٤٨٥ :٢٠٠٠,Zaichkowsky)در اين ميان محصولات لوکس پوششي ازجمله پوشاک، کفش ،کيف ،جواهرآلات و...
در هر دوحالت ، بررسي عواملي که مشتريان را به سوي خريد محصولات اصلي يا بدلي برندهاي لوکس سوق ميدهد، يکي از ابتداييترين و اساسيترين گام ها جهت مقابله با محصولات بدلي است .
لذاهدف اصلي مادراين پژوهش مطالعه وارزيابيتأثيررسانه هاي اجتماعي از طريق نگرش و سبک زندگي مصرف کنندگان بر قصدخريدبرندهاي تقلبي لوکس است .
بواتنگ ٣(٢٠١٥)درمقاله ايتحت عنوان «نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبليغات رسانه هاي اجتماعي و پاسخ رفتاري آن ها» دريافت ارتباط قابل توجهي بين نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبليغات رسانه هاياجتماعيوواکنش هايرفتاريآن هاوجود دارد.
اکنون باتوجه به مسئله تحقيق و مرورنظريه هاوتحقيقات پيشين ميتوان يک مدل نظريومفهوميارائه کرد،که درآن رسانه اجتماعي متغير مستقل ، قصدخريد برندهاي تقلبي به عنوان متغير وابسته ، نگرش و ٣١٧ سبک زندگي هم متغيرهاي ميانجي هستند؛ که مبتني بر آن ها فرضيات تحقيق ارائه شده است .
همان طور که يافته ها نشان ميدهد رسانه اجتماعي بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به برندهايجعليتأثيرگذاراست وواکنش هايرفتاريافرادبراي خريد محصولات بدلي را تحت تأثيرقرار ميدهد.
"Why Do Consumers Buy Counterfeit Luxury Brands?" Journal of Marketing Research, (2), 247–259.