
خلاصه ماشینی:
"اگر او مرا الزام دارد همگی او را (به تصویر صفحه مراجعه شود) *گرچه میبدی را حکیمی مشائی میدانند،با وجود این از مفاهیم آثار وی پیداست که همچون بسیاری از اندیشهمندان این عهد ذوق عرفانی داشته است. مسلم داریم»2 امیر درخواست او را پذیرفت و قاضی میرحسین ضمن رعایت همه جوانب مناظره بر وی چیره شد و مورد توجه سلطان قرار گرفت و قاضی صفی الدین عیسی تبریزی که وزیر سلطان بود از زادگاه میرحسین پرسید ملاجلال دوانی پاسخ داد که وی از بزرگزادگان یزد است و از سلطان استدعا کرد که شغل قضاء یزد را به او واگذارد و چنین شد و فرمان قضاء و سرپرستی اوقاف دارالعبادهء یزد و توابع آن را به نام میرحسین میبدی صادر کرد و وی را روانه یزد نمود. به نظر میرسد که کشته شدن قاضی به امر شاه اسمعیل در شیراز قریب به یقین نیست،زیرا نخست آنکه بنابر اکثر اقوال قاضی در یزد به شغل قضاوت مشغول بوده و تا آنجا که معلوم است این شغل را همچنان تا اواخر عمر داشته است و حتی مؤلف«حبیب السیر»در وصف وی میگوید:«در سلک افاضل علماء عراق بل اعاظم دانشمندان آفاق انتظام داشت و در مملکت یزد به امر قضا منصوب بود و علم دیانت و امانت میافراشت». سبب این جداسازی را مصحح در مقدمه خود چنین ذکر میکند«تعداد نامههایی که در بسیاری از نسخ، بویژه در دو نسخه یاد شده(نسخهء مورخ مجلس سنا و نسخه«آ»)مشترک بود،هفتاد و نه فقره به نظر میآمد که در بخش نخست کتاب به ترتیب شماره قرار داده شد..."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)

کاربر گرامی روزانه امکان مشاهده بیش از 0 صفحه وجود ندارد. صفحاتی که امروز مشاهده کرده اید کماکان قابل مشاهده خواهند بود.
برای مشاهده متن صفحات لازم است حساب خود را شارژ نمایید.
برای مشاهده صفحات بیشتر لازم است حساب خود را شارژ نمایید.